جدول جو
جدول جو

معنی گورگیتی - جستجوی لغت در جدول جو

گورگیتی
دهی است از دهستان رابر بخش بافت شهرستان سیرجان واقع در54000 گزی شمال خاوری بافت، سر راه مالرو شرینک به جواران، کوهستانی و سردسیر و سکنۀ آن 100 تن و آب آن از رودخانه است، محصول آن غلات و حبوب و شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دوگیتی
تصویر دوگیتی
دو جهان، دنیا و آخرت
فرهنگ فارسی عمید
(گُ لِ)
پهلوی، گیتیک. (حاشیۀ برهان قاطع چ معین). گل زمین، نوعی از گل که برگهای آن از هر طرف سه خار دارد و آن دو نوع میشود سفید و زرد. (برهان) (آنندراج) ، گل پیاده گلی که آنرا درخت و بوتۀ بزرگ نباشد، همچو: بنفشه و نرگس وسوسن و امثال آن. (برهان). رجوع به گل پیاده شود
لغت نامه دهخدا
گیاهی است که گورخر آن را به رغبت تمام خورد، و چون بخایند مزۀ قرنفل و مصطکی کند، و به عربی اذخر و طیب العرب خوانند، (برهان)، گورگیاه یا کاه مکی، از گندمیان صنعتی، از دستۀ غلات، که خوشه های معطر دارد (گل گلاب ص 297)، تبن مکی
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان کربال بخش زرقان شهرستان شیراز واقع در 74000 گزی جنوب خاور زرقان و 7000 گزی راه فرعی بندامیر به خرامه، جلگه و معتدل مالاریایی است، سکنۀ آن 319 تن است، آب آن از رود کر است، محصول آن غلات و برنج و شغل اهالی زراعت وراه آن مالرو است، این قریه را معزآباد هم گویند، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)، در دو فرسخ و نیم مشرقی گاوکان است، (فارسنامۀ ناصری گفتار دوم ص 258)
لغت نامه دهخدا
(چِ لِ تَ / تِ خُ)
آنکه صید گور کند، (آنندراج) :
چو با گورگیران ندارند زور
به پای خود آیند گوران به گور،
نظامی (از آنندراج)،
گوری الحق دونده بود و جوان
گورگیر از پسش چو شیر دوان،
نظامی (هفت پیکر ص 73)
لغت نامه دهخدا
ده کوچکی است از دهستان مسکون بخش جبال بارز شهرستان جیرفت واقع در 12000 گزی جنوب راه مالرو مسکون به کروک، سکنۀ آن 8 تن است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
گیاهی است از تیره گندمیان که سنبه هایش شامل دو گل میباشند ولی چون سنبله مرکب دارد گلهایش شبیه خوشه انگورند و آن در غالب نقاط گرم و معتدل کره زمین میروید. گورگیاه یکی از علوفه های خوب جهت چرای دامها میباشند. در حدود 200 گونه از این گیاه شناخته شده است که برخی از آنها مصارف دارویی نیز دارند. گلهای این گیاه دارای بوی نسبه مطبوع میباشند اذخر طیب العرب اذخر عربی تبن مکه خلال مامونی ثیل طیب سخس سخیس کندهیس کندبیل کنتول سوندهی روس سوریا گورگیا کاه مکه کاه مکی علف عطر زنجبیل علف عطر نمور علف عطر نیمار علف عطر روزای هندی قصیبه گوز گینه غرشنه سخینوس ثیل مکی سخینس سفون
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گرویتی
تصویر گرویتی
گرانش
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه صید گور (خر) کند: گوری الحق دونده بود و جوان گورگیر از پسش چو شیر دوان. (هفت پیکر)
فرهنگ لغت هوشیار
گیاهی است از تیره گندمیان که سنبه هایش شامل دو گل میباشند ولی چون سنبله مرکب دارد گلهایش شبیه خوشه انگورند و آن در غالب نقاط گرم و معتدل کره زمین میروید. گورگیاه یکی از علوفه های خوب جهت چرای دامها میباشند. در حدود 200 گونه از این گیاه شناخته شده است که برخی از آنها مصارف دارویی نیز دارند. گلهای این گیاه دارای بوی نسبه مطبوع میباشند اذخر طیب العرب اذخر عربی تبن مکه خلال مامونی ثیل طیب سخس سخیس کندهیس کندبیل کنتول سوندهی روس سوریا گورگیا کاه مکه کاه مکی علف عطر زنجبیل علف عطر نمور علف عطر نیمار علف عطر روزای هندی قصیبه گوز گینه غرشنه سخینوس ثیل مکی سخینس سفون
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زورگیری
تصویر زورگیری
اخاذی
فرهنگ واژه فارسی سره
شخم اول زمین، شخم کردن شالی زار
فرهنگ گویش مازندرانی
پرس و جو پرسیدن نشانی، احوال پرسی
فرهنگ گویش مازندرانی
نشخوار کردن
فرهنگ گویش مازندرانی