دهی است از بخش گوران شهرستان اسلام آباد غرب واقع در 22000 گزی شمال باختری گهواره و 3000 گزی درینجه. کوهستانی و سردسیر و دارای 275 تن سکنه است. آب آن از چشمه است. محصول آن غلات و توتون و صیفی و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ای-ران ج 5)
دهی است از بخش گوران شهرستان اسلام آباد غرب واقع در 22000 گزی شمال باختری گهواره و 3000 گزی درینجه. کوهستانی و سردسیر و دارای 275 تن سکنه است. آب آن از چشمه است. محصول آن غلات و توتون و صیفی و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ای-ران ج 5)
دهی است از دهستان عثمانوند بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان واقع در 51000 گزی جنوب خاوری کرمانشاه و 7000 گزی سرجوب، کوهستانی و سردسیر و دارای 245 تن سکنه است، آب آن از رود خانه آهوران و چشمه تأمین میشود، محصول آن غلات و لبنیات و مختصر میوه و شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
دهی است از دهستان عثمانوند بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان واقع در 51000 گزی جنوب خاوری کرمانشاه و 7000 گزی سرجوب، کوهستانی و سردسیر و دارای 245 تن سکنه است، آب آن از رود خانه آهوران و چشمه تأمین میشود، محصول آن غلات و لبنیات و مختصر میوه و شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
به معنی زودازود است که مبالغه در زودی و جلدی و تندی و تیزی باشد، (برهان)، از: گور +ا (واسطه) + گور (قیاس شود با کشاکش، سراسر)، قیاس شود با: کردی گور (لحظۀ بسیار معجل در یک کار)، قیاس شود با گیلکی گره گر (پیاپی، دمادم)، و رجوع شود به گورگور، (حاشیۀ برهان قاطع چ معین) : سنان در سینه ها پرزور میشد درون دیده گوراگور میشد، امیرخسرو (از رشیدی و جهانگیری و انجمن آرا)
به معنی زودازود است که مبالغه در زودی و جلدی و تندی و تیزی باشد، (برهان)، از: گور +ا (واسطه) + گور (قیاس شود با کشاکش، سراسر)، قیاس شود با: کردی گور (لحظۀ بسیار معجل در یک کار)، قیاس شود با گیلکی گره گر (پیاپی، دمادم)، و رجوع شود به گورگور، (حاشیۀ برهان قاطع چ معین) : سنان در سینه ها پرزور میشد درون دیده گوراگور میشد، امیرخسرو (از رشیدی و جهانگیری و انجمن آرا)
یکی از فرمانروایان مغول در ایران که از سال 637 تا 643 هجری قمری حکمرانی داشت، رجوع به تاریخ گزیده چ عکسی ص 575 و چ عبدالحسین نوایی ص 584 و مازندران و استرآباد رابینو متن انگلیسی ص 139 و ترجمه آن ص 185 شود
یکی از فرمانروایان مغول در ایران که از سال 637 تا 643 هجری قمری حکمرانی داشت، رجوع به تاریخ گزیده چ عکسی ص 575 و چ عبدالحسین نوایی ص 584 و مازندران و استرآباد رابینو متن انگلیسی ص 139 و ترجمه آن ص 185 شود
به معنی گوراگور است که زودزود و جلدجلد باشد، (برهان) (آنندراج)، گوراگور و زودزود و به زودی، (ناظم الاطباء)، رجوع به گوراگور شود، نوعی از پرنده هم هست که آن را خرجل می گویند، (برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
به معنی گوراگور است که زودزود و جلدجلد باشد، (برهان) (آنندراج)، گوراگور و زودزود و به زودی، (ناظم الاطباء)، رجوع به گوراگور شود، نوعی از پرنده هم هست که آن را خرجل می گویند، (برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء)