جدول جو
جدول جو

معنی گورقلعه - جستجوی لغت در جدول جو

گورقلعه
(رَ)
نام قلعه ای در جزیره شاها در دریاچۀ ارومیه که بعدها هلاکو را در آنجا به خاک سپردند. رجوع به سرزمینهای خلافت شرقی ترجمه محمود عرفان ص 172 شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(غورْ)
نام محلی است در کنار راه کرمانشاه به نوسود، میان ده لیلی و باغ خلیفه که در صدویک هزارگزی کرمانشاه قرار دارد
لغت نامه دهخدا
(صَ فَ قَ عَ)
دهی است از دهستان لطف آباد بخش لطف آباد شهرستان دره گز. در 10000گزی جنوب لطف آباد، سرراه اتومبیل رو دره گز. جلگه. معتدل. سکنه آن 338 تن است. آب آن از چشمه و قنات. محصول آنجا غلات، تریاک. شغل اهالی زراعت است و راه مالرو دارد. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(گُ)
دهی است از دهستان سرشیو بخش مرکزی شهرستان سقز واقع در 21000 گزی جنوب سقز و 6000 گزی باختر قشلاق یل. کوهستانی و سردسیر و دارای 450 تن سکنه است. آب آن از چشمه و رودخانه است. محصول آن غلات و لبنیات و حبوب و توتون و شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(رَ)
دهی است از دهستان لطف آباد بخش لطف آباد شهرستان دره گز، واقع در 6هزارگزی جنوب باختری لطف آباد با 363 تن سکنه. آب آن از قنات و راه آن ماشین رو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9). نام محلی کنار راه قوچان به لطف آباد میان محمدآباد و لطف آباد در 92هزارگزی قوچان. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(بَ قَ عَ)
دهی است از دهستان مرکزی بخش مریوان شهرستان سنندج. سکنۀ آن 100 تن. (از فرهنگجغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(سَ قَ عَ)
دهی از دهستان ززوماهرو بخش الیگودرز شهرستان بروجرد. دارای 130 تن سکنه. آب آن از چشمه و قنات و محصول آن غلات و لبنیات است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ)
دهی است از دهستان هیر بخش مرکزی شهرستان اردبیل واقع در 18 هزارگزی جنوب اردبیل و3 هزارگزی شوسۀ اردبیل به هروآباد. کوهستانی و معتدل است. سکنۀ آن 255 تن است. آب آن از چشمه تأمین میشود. محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا