جدول جو
جدول جو

معنی گورخر - جستجوی لغت در جدول جو

گورخر
(خَ)
مرکّب از: گور + خر، به معنی خر صحرایی، چه گور به معنی صحرا و زمین هموار و دشت است. (غیاث اللغات) (آنندراج)، خر وحشی و بیابانی. (ناظم الاطباء)، گور. خرگور: ابتر. اخدری ّ. بنات الاکدر. بنات صعده، گورخران. جأب، گورخر درشت و سطبر. حمار وحش. حمار وحشی. دیدب. صتع. صدع. عیثمی ّ. عیر. فراء. (دهار)، فنّان. قلهبس، گور کهنسال. قهبله، گورخر ماده. مجول، مسحل، مسیّح. مشحج، شحّاج، ناعل، نوص، هجیره، گورخر درشت و آکنده گوشت. (منتهی الارب) :
گورخران میمنه ها ساختند
زاغان گلزار بپرداختند.
منوچهری.
گورخر درهمه دشت برافکنده به هم
همه را دوخته پهلو و سر سینه و بر.
فرخی.
و گورخری در راه بگرفتند به کمند. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 513)، شاهزاده اسب برانگیخت و گورخر از پیش او بگریخت. (سندبادنامه ص 252)،
در بیابان چو گورخر می تاخت
بانگ می کرد و جفته می انداخت.
سعدی (صاحبیه)،
رجوع به گور شود
لغت نامه دهخدا
گورخر
خر صحرائی، گورخر درشت و سطبر
تصویری از گورخر
تصویر گورخر
فرهنگ لغت هوشیار
گورخر
((رِ خَ))
حیوانی است شبیه خر که بدنش خط های سیاه دارد
تصویری از گورخر
تصویر گورخر
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(گُرْ)
ده مخروبه ای است از بخش سمیرم بالا از شهرستان شهرضا. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
(دَ)
دهی است از بخش سرباز شهرستان ایرانشهر واقع در 2000 گزی جنوب سرباز، کنار راه فرعی سرباز به فیروزآباد. کوهستانی و گرم سیر مالاریایی است. سکنۀ آن 120 تن است. آب آن از رودخانه است. محصول آن غلات و خرما و برنج و شغل اهالی زراعت است. راه آن مالرو است. ساکنان از طایفۀ سرباز هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(گَ رَ)
روز سوم ماگ که زنان هند روزه می گیرند. (ماللهند بیرونی ص 287) ، روز سوم بیشاک که زنان هند عید گیرند. (ایضاً ماللهند ص 288)
لغت نامه دهخدا
(چِ رَ / رِ طَ)
خریدار گوهر:
گهرخریدند او را به شهرها چندان
که سیر گشت ز گوهرفروش، گوهرخر.
فرخی.
گاه گوهرپاش گردد گاه گوهرگون شود
گاه گوهربار گردد گاه گوهرخر شود.
فرخی.
، مجازاً سخن شناس. شعرشناس. نوازندۀ شاعر:
جهانی به گوهر برانباشتم
که چون شاه گوهرخری داشتم.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(حَ رَ / رِ)
مخفف گوهرخر:
گهرخر چهارند و گوهر چهار
فروشنده را با فضولی چه کار.
نظامی.
رجوع به گوهرخر شود
لغت نامه دهخدا
دیدن پوست و گوشت گورخر به خواب، مال و غنیمت است. و بعضی ازمعبران گویند جاه و عزت است. اگر بیند سرگورخر یافت، دلیل که هزار درم بیابد، یا با مهتری بزرگ او را صحبت افتد و از او خیر و منفعت یابد. اگر بیند سرگورخر می خورد، دلیل که عبادت بسیار کند و دین ورزد. اگر بیند گورخران از پیش او می گریختند، دلیل که از مسلمانان مفارقت جوید و به راه فساد آید. جابر مغربی
اگر بیند گورخری به وی فرا رسیده، دلیل که غنیمتی به وی رسد. اگر بیند بر گورخر نشسته بود و آن مطیع او بود، دلیل که عاصی و گناهکار بود و مفارقثت از اهل اسلام جوید. اگر بیند گورخر با وی جنگ و نبرد می کرد یا سر از وی کشیده می داشت، دلیل بر سختی کارو غم و رنج است که بدو رسد. اگر گورخر را به شکار بگرفت، دلیل که خیر و نعمت بدو رسد. اگر بیند دو گورخر با وی جنگ می کردند، دلیل که از بهر وی دو مرد فاسق با یکدیگر جنگ کنند. اگر دید گورخر را به خانه آورد، دلیل که فاسقی را به خانه آورد. محمد بن سیرین
اگر در خواب ببینید گورخری دارید با مرد و زنی آشنا و طرف معامله و گفتگو می شوید که از راهی بسیار دور آمده، یعنی از سرزمینی که درباره آن اطلاع مختصری داریم. اگر در خواب ببینید سوار گور خر شده اید به سفری دور می روید. اگر دیدید گور خری رام شما است و همراهتان می آید از شخصی که گفته شد سود می برید. منوچهر مطیعی تهرانی
۱ـ دیدن گورخر در خواب، نشانه آن است که به کارهای متنوع علاقمند خواهید شد.
۲ـ دیدن گورخر وحشی در خواب، نشانه آن است که به راهی پا خواهید گذاشت که هنگام پایان آن چندان خرسند نخواهید بود. .
دیدن گورخر به خواب، مردی جاهل و احمق است، چنانکه او را خرد و علم و فرهنگ نباشد. اگر بیند گوشت گورخر می خورد، دلیل که مال بسیار یابد. اگر بیند بر گورخری نابینا نشسته بود، دلیل که مال بی اندازه یابد. اگر بیند وی گورخر شد، لیل که روزی ب روی فراخ شود، لکن دین او را زیان باشد.
فرهنگ جامع تعبیر خواب
استاندار، فرماندار
دیکشنری اردو به فارسی