جدول جو
جدول جو

معنی گوتیه - جستجوی لغت در جدول جو

گوتیه
(گُ یِ)
خاورشناس فرانسوی که کتاب ’حی بن یقظان’ ابن طفیل را منتشر کرد (1900 میلادی). وی کتاب ’الفرق بین الدین و الفلسفه’ ابن رشد را نیز ترجمه کرده است (1909)
ارماند (1837- 1920 میلادی). شیمیدان و پزشک فرانسوی که در ناربن متولد شد. وی درباره آلکالوئیدها، مرکبات آلی ارسنیکی و آبهای معدنی مطالعاتی کرده است
نجیب زاده ای از اهالی بورگنی که ریاست پیشقراولان جنگ صلیبی اول را به عهده داشت. وی در سال 1096 میلادی در نزدیکی نیسه درگذشت
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(گَ / گُو)
نوعی از پیمانه باشد. (آنندراج از فرهنگ فرنگ). گونیز. کیل و قفیز. (شعوری ج 2 ص 298) :
شده احسان را طبعش چنان تیز
دهد سیم و زرش با کیل و گوتیز.
میرنظمی
لغت نامه دهخدا
(گُ یِ دُ)
شاعر فرانسوی که در کوان سی نزدیک سواسون متولد شد (1177- 1236 میلادی). وی مؤلف کتاب ’میراکل نتردام’ است
لغت نامه دهخدا
(گُ تِ)
یوهان ولفگانگ فن (1749 -1832 میلادی). مشهورترین نویسندۀ آلمانی که در فرانکفورت سورلومن متولد شد. وی با شارل اگوست، دوک د ویمار دوست شد و در موقع هجوم 1792 میلادی به فرانسه با اوبه فرانسه رفت و وزارت او را به دست آورد. وی مؤلف کتابهای زیر است: گوتز برلیشینگن، ورتر، ایفی ژنی، فاوست، هرمان و دوروتئا، اگمنت، سالهای شاگردی ویلهلم مایستر، وصلت های انتخابی، حقیقت و گمان و غیره. وی علاوه بر شاعری دانشمندی عالیقدر بوده است
لغت نامه دهخدا
(گُ)
گوتلاند. قسمت جنوبی سوئد که در دو طرف دریاچۀ وترن قرار گرفته است. دشتهای گوتی غربی برای تربیت دام آماده و زمینهای گوتی شرقی زراعتی است
لغت نامه دهخدا
طایفه ای از ساکنان قدیم زاگروس که محلشان شمال و مشرق شهرزور بوده است. این گروه نارامسین (یکی از پادشاهان اکد را شکست داده بر بابل مسلطشدند و پس از چند سال نخست همسایۀ جنوبی خود یعنی لولوبی ها را ضربتی هولناک زدند ولی در شهرزور نایستاده فروتر رفتند. در این وقت پادشاه اکد شارکالی شاری نام داشت که نوۀ نارامسین بود (2711-2688 قبل از میلاد) ، دلیرانه برای جلوگیری از این سیل پیش آمد. در یکی از سالنامه های این پادشاه اشاره به لشکرکشی ضد گوتی ها مسطور است. در سالنامۀ دیگر گوید: ’من پادشاه گوتی را که شرلک نام داشت اسیر کردم’، ولی پادشاه اکد نتیجه ای نگرفت و خود شکار گوتیان گردید. هجوم طوایف گوتی به بین النهرین نخستین هجومی است که تاریخ آسیای غربی قدیم ذکر آن را باقی گذاشته است. از اسناد موجود پیداست که گوتیان مردمی وحشی و سخت دل بوده و ولایت آباد بین النهرین را غرقۀ خون و طعمه آتش کرده اند. نویسندگان متأخر در کتیبه هابسی نفرین و لعنت بر این طایفه فرستاده و از ظلم آنان نالیده اند، مثلاً گفته اند: این طایفه دشمن خدایان بودند و سلطنت سومر را به کوهستان نقل دادند و تخم خلاف و فساد را در این سرزمین پراکندند. در نظر بابلیان که مردمی قانون شناس و نظم دان بودند بدترین چیز بی سلطانی بود، از این جهت در حق گوتیان نوشته اند که این قوم رئیس و پادشاهی نداشتند مگر پس از آنکه بر بین النهرین مسلط شدند. گویا علت اینکه بابلیان معتقد بوده اند که آن قوم سلطان نداشته اند آن است که چنانکه گفتیم در آغاز حملۀ رئیس آنان به دست شارکالی شاری پادشاه بابل کشته شد و با وجود از میان رفتن سردار خوداز حمله بازنایستادند. اما درباب توحش آنان می توان گفت که خالی از صحت نیست زیرا که در زمان فرمانروایی آنان بر بابل سلسلۀ اسناد سیاسی و اقتصادی قطع شده است معلوم میشود در این شئون اختلالی رخ داده است.
علت سرازیر شدن گوتی ها به بین النهرین ممکن است فشاری باشد که از جانب شمال و مشرق از طرف قبایل هند و ایرانی بر آنها وارد شده است. از تاریخ تسلط گوتی ها بر بابل زمین اطلاع بسیاری در دست نداریم مگر نام پادشاهان آنها که در دو فهرست مندرج است میان این دو فهرست اختلاف بسیار است چون بسی از این پادشاهان در مدت سلطنت مساوی هستند شخص تعجب می کند و از صحت فهرست ها به شک می افتد. نکتۀ دیگر که از این فهرست ها برمی آید انقلاب و آشوب آن سرزمین است زیرا که مدت پادشاهی اکثر این سلاطین کوتاه بوده است. مطابق نص یکی از این فهرست ها مدت تسلط گوتی ها 124 سال بوده ولی فهرست دیگر مصرح است که 125 سال و 40 روز پادشاهی رانده اند. اگرچه قاعدهً نمی توان در صحت حساب دبیران بابلی شک کرد ولی چون اجزاء فهرست را جمع میکنیم بیش از 91 سال و 40 روز نمی شود. معلوم نیست علت این تفاوت چیست، ازاین رو آشکار است که هنوز اطلاعات بسیاری میتوان راجعبه احوال گوتیان به دست آورد. در پایان عهد تسلط گوتی ها نفوذ تمدن نیرومند بابلی در آن قوم مؤثر افتادو درواقع بابلی مآب شدند، ظاهراً دبیران بابلی که آن فهرست ها را جمع کرده اند این سلاطین اخیر را جزء گوتی ها نشمردند و تفاوت فهرست ها از این جهت است.
صورت فهرست اول
3 سال ایمتا (که اسم صحیح او ایم بیات است)
6 ’ این گیشو
6 ’ کی کی لگب
6 ’ شولمه
6 ’ الولومش
5 ’ الی ماباکش
6 ’ ایگش هوش
15 ’ ایرلگب
3 ’ ایباته
3 ’ ایارلا
1 ’ کوروم
3 ’...ندین
2 ’...رابوم
2 ’ ایراروم
1 ’ ایبرانوم
2 ’ هابلوم
2 ’ پوزورسین پسر هابلوم
7 ’ ایارلاگاندا
7 ’...
40 روز تیریگان.
پایتخت گوتی ها را شهر ارپها نزدیک کرکوک دانسته اند و این درست نیست. سبب اشتباه آن است که گوتی ها بعد از تصرف شهر سیپار نزدیک بابل مجسمۀ آنونیت خدای آنجا را به شهر آرپها نقل کردند. این اشتباه از سوء ترجمه کتیبۀ نابونائید است که در قسطنطنیه است. بعضی پایتخت آنان را سوبارتور (آشور) دانسته اند.
در آثار قدیم بابل کنیزکان گوتی نژاد را ستوده اند و آنها را مامروتی خوانده اند که به معنی صاحب بشره یا موی روشن است، از این حیث با زنان سومری و آکدی تفاوت کلی داشته اند. راجعبه دیانت گوتی ها اسناد بسیاری در بین نیست. یکی از سلاطین گوتی موسوم به لامیراب کتیبه ای به خط و زبان آکدی گذاشته و از خدای گوتیوم و ایشتاروسین خدایان بابل درخواست کرده که آن کتیبه را از فساد نگه دارند. از زبان گوتیها چیزی معلوم نشده است، جز اسم چند پادشاه که مذکور شد پرشایل که یکی از اساتید باستان شناسی است از تحقیق در این اسماء استنباط کرده است که گوتیان سامی نژاد نبوده اند و از مقایسه با سایر آثار می توان گفت که گوتیان از طوایف آریاتیک بوده اند یعنی نخستین موجی از مهاجرین مرکز آسیا که آثارشان به دست آمده است. عجب این است که بعضی از بلاد بابلستان در عهد سلطۀ این طایفه رونق وآبادی بسیار یافته است. گوتیها حکام بابلی را (که به زبان بابلی ایشکو گویند) به شرط اطاعت بر جای گذاشته اند، یکی از این ایشکوها که حاکم شهر اوما بوده، گوید: در عهد سلطنت 35سالۀ سیوم پادشاه گوتی ولایت ما در خصب نعمت بود. از آثار پیداست که یکی از پادشاهان این طایفه که نامش مذکور شد یعنی لاسیراب مقداری اسلحه نذر خدای خود کرده است و این تقلیدی از رسم قدمای بین النهرین است. در موزۀ لوور قطعه سنگی است از دورۀ سلاطین سلسلۀ نخستین بابل (2000 سال قبل از میلاد) در پشت این سنگ کتیبۀ مبسوطی دیده می شود حاکی از تسخیر ولایت آرپها که جزو کشور گوتیها در سرحد شرقی بوده است. اسنادی که معروف به الواح کرکوک است در مکان شهر باستانی آرپها به دست آمده که محل مستحکم گوتیها به شمار می آمده در مشرق کشور آشور. بنابر جدولی که در شهر نیپور کشف شده پادشاه گوتی انری داپی زیر نام داشته و قلمرو خویش را وسعتی فوق العاده داده است. آخرین پادشاه گوتی تیریگان چهل روز بیشتر سلطنت نراند و به دست اوتون لگال پادشاه شهر ارخ (سومر) از پای درآمد و بعد از 125 سال دست گوتی ها از بابل کوتاه شد. پس از بازگشت این قوم به کوهستان خود چیز بسیاری از آنها شنیده نشده است. درنتیجۀ انقراض دولت گوتی در ناحیۀ زاگروس ملوک الطوایف پیدا شدند و در بابل و ایلام نیز امراء جزء استقلال یافتند. نام اکثر این دول کوچک جدید را که از تجزیۀ سلطنت گوتی پدیدار گشت می دانیم زیرا که به واسطۀکتیبه های سارگن سابق الذکر با بعضی از آنها آشنا هستیم. (نقل از کتاب کرد و پیوستگی نژادی و تاریخی او تألیف رشید یاسمی صص 27-33). رجوع به تاریخ ایران تألیف سایکس ترجمه فخر داعی ج 1 ص 89 و تاریخ ایران باستان تألیف پیرنیا ج 1 ص 116 شود
لغت نامه دهخدا
(یَ / یِ)
به معنی غار باشد و آن گوی و شکافی است که در کوهها بهم رسد و بیشتر مردم فقیر در آنجا بسر برند. (برهان). پناه جای در کوه. (ناظم الاطباء). گاباره. (برهان) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(یَ / یِ)
اسم مصدر از گفتن (گوی + ه علامت اسم مصدر) به معنی گفتن باشد. (از انجمن آرا).
- واگویه کردن، بازگو کردن حرف. (انجمن آرا)
لغت نامه دهخدا
(یِ)
پیر ژزف (1732- 1813 میلادی). حکاک و کنده کار فرانسوی که در بارسوراب متولد شد. هنر او به شیوۀ لویی چهاردهم شبیه است
لغت نامه دهخدا
(گُ)
سبکی از معماری که آن را ’اژی وال’ نیز نامند. سبک معماری گوتیک که از قرن دوازدهم میلادی آغاز شد. (فرهنگ فرانسه به فارسی سعید نفیسی). پیرنیا (ایران باستان ج 3 ص 2716) این اصطلاح را به ’شیوۀ جناقی’ ترجمه کرده است
لغت نامه دهخدا
(یَ)
نام گیاهی است از تیره پروانه واران، جزو دستۀ لوبیاها، که بعضی از گونه هایش بشکل درخت و بعضی بشکل گیاهان بالارونده میباشند. اصلش از هندوستان است. از این گیاه، صمغی قرمزرنگ خارج میشود که در ناخوشیهای جهاز هاضمه و همچنین بعنوان قابض، مورد استعمال دارد. صمغ این گیاه در اثر گزش حشرات تراوش میکند. دانه اش نیز بعنوان ضدکرم های روده مورد استعمال دارد. بالاس. درخت لاک. دهاک. پالاس. پولاس. یالان سج آغاجی. پرک هندی. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(پُ یِ)
دم ژزف. عالم موسیقی و مذهبی فرانسوی، مولد وی بوزمن. وی آبۀ سن و اندریل بود. وی را یکی از نخستین کسانی شمارند که سرود گرگوری را احیاء کرده است (1835- 1923م.)
لغت نامه دهخدا
(گُ یِ)
تئوفیل (1811 -1872 میلادی). نویسندۀ فرانسوی که در تارب متولد شد. وی ابتدا از طرفداران جدی رمانتیسم بود ولی بعداً بی آنکه از گذشتۀ خود پشیمان باشد به جایی رسید که شعر باسوزوگدازی درباره زیبایی واقعی در کتاب ’میناها و نگین ها’ سرود. وی داستانهای دیگری چون کاپیتن فراکاس، داستان مومیایی و تاریخ رمانتیسم نیز دارد
لغت نامه دهخدا
تصویری از بوتیه
تصویر بوتیه
لاتینی پولاس پرک هندی از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گویه
تصویر گویه
گفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گوشیه
تصویر گوشیه
جایی که آب مخصوص آبیاری زمین بسهمهایی تقسیم شود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گوفیه
تصویر گوفیه
(کشتی رانی) قرقره هایی است که بند های شراغ را از وسط آن گذرانند
فرهنگ لغت هوشیار
بقیمت مقطوع و بی آنکه وزن کرده یا شمرده شود: در زمان خادم برون آمد ز در تا خرد او جمله حلوا را بزر گفت: او را گوتر و حلوا بچند ک گفت: کودک نیم دینار و ادند. (مثنوی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گوتیک
تصویر گوتیک
بنگرید به گتی گتیک کتی
فرهنگ لغت هوشیار
((گُ تِ))
شیوه معماری اروپای باختری از قرن 12 تا 16 م. که از ویژگی های آن تکرار عناصر بلندی ساختمان و به کارگیری تاق های نوک تیز و شیشه های پر نقش و نگار بود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گویه
تصویر گویه
مقوله
فرهنگ واژه فارسی سره
گوی، شکاف کوه، شکفت، غار
فرهنگ واژه مترادف متضاد
گوه چوب کوچک و تراشیده که در شکاف و درز چوبها فرو برند و بر
فرهنگ گویش مازندرانی