جدول جو
جدول جو

معنی گوتیر - جستجوی لغت در جدول جو

گوتیر
(یِ)
پیر ژزف (1732- 1813 میلادی). حکاک و کنده کار فرانسوی که در بارسوراب متولد شد. هنر او به شیوۀ لویی چهاردهم شبیه است
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(تَ)
کمان به زه کردن. (تاج المصادر بیهقی). زه بر کمان کردن. (زوزنی). سخت گردانیدن زه کمان را یا به زه کردن آن را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، یقال:وتّر الصلوه، ای وترها. (منتهی الارب). بمعنی وتر الصلوه است، یعنی وتر کرد نماز را. (ناظم الاطباء). وترالمصلی او وتر الصلاه، صلی الوتر. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(گُ جَ / جِ)
دهی است از دهستان بیرون بشم بخش کلاردشت شهرستان نوشهر. واقع در 13هزارگزی جنوب خاوری حسن کیف و یک هزارگزی شوسۀ مرزن آباد به کلاردشت. در محلی کوهستانی و هوای آن معتدل و سکنۀ آن 540 تن است. آب آن از چشمه تأمین میشود. محصول عمده آن غلات و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری و تهیۀ زغال و چوب است. معصوم زاده ای به نام سید محمد دارد که در کنار شوسه در اراضی این ده واقع است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(گُ یِ)
خاورشناس فرانسوی که کتاب ’حی بن یقظان’ ابن طفیل را منتشر کرد (1900 میلادی). وی کتاب ’الفرق بین الدین و الفلسفه’ ابن رشد را نیز ترجمه کرده است (1909)
ارماند (1837- 1920 میلادی). شیمیدان و پزشک فرانسوی که در ناربن متولد شد. وی درباره آلکالوئیدها، مرکبات آلی ارسنیکی و آبهای معدنی مطالعاتی کرده است
نجیب زاده ای از اهالی بورگنی که ریاست پیشقراولان جنگ صلیبی اول را به عهده داشت. وی در سال 1096 میلادی در نزدیکی نیسه درگذشت
لغت نامه دهخدا
(گُ)
سبکی از معماری که آن را ’اژی وال’ نیز نامند. سبک معماری گوتیک که از قرن دوازدهم میلادی آغاز شد. (فرهنگ فرانسه به فارسی سعید نفیسی). پیرنیا (ایران باستان ج 3 ص 2716) این اصطلاح را به ’شیوۀ جناقی’ ترجمه کرده است
لغت نامه دهخدا
(گَ / گُو)
نوعی از پیمانه باشد. (آنندراج از فرهنگ فرنگ). گونیز. کیل و قفیز. (شعوری ج 2 ص 298) :
شده احسان را طبعش چنان تیز
دهد سیم و زرش با کیل و گوتیز.
میرنظمی
لغت نامه دهخدا
(گَ)
سراب. (جهانگیری). رشیدی نوشته بمعنی سراب به بای موحده است مرادف گویر، نه بتا وحق با رشیدی است. حکیم فرزدق گفته است:
در نظر آید جهان مثل گتیر
میرود عمر گرامی همچو تیر.
(انجمن آرا) (آنندراج).
و در لغت فرس اسدی در ص 157، 158 کتیر با کاف تازی و تاء مثناه آمده است
لغت نامه دهخدا
(گَ)
پاکار و پیشکار. (برهان قاطع) (ناظم الاطباء) (شرفنامه منیری) (مؤید الفضلاء) ، سراب و آن شوره زمینی است در صحرا که از دور به آب میماند. (برهان قاطع) (آنندراج) (غیاث اللغات) (شرفنامه منیری) (فرهنگ شعوری). گوراب. (مجمعالفرس). ظاهراً در این معنی و معنی بعد مصحف کویر است، در شرح نصاب به معنی زمین هموار است. (نصاب) (آنندراج) ، مطلق صحرا. (برهان قاطع) (غیاث اللغات). رجوع به کویر شود
لغت نامه دهخدا
طایفه ای از ساکنان قدیم زاگروس که محلشان شمال و مشرق شهرزور بوده است. این گروه نارامسین (یکی از پادشاهان اکد را شکست داده بر بابل مسلطشدند و پس از چند سال نخست همسایۀ جنوبی خود یعنی لولوبی ها را ضربتی هولناک زدند ولی در شهرزور نایستاده فروتر رفتند. در این وقت پادشاه اکد شارکالی شاری نام داشت که نوۀ نارامسین بود (2711-2688 قبل از میلاد) ، دلیرانه برای جلوگیری از این سیل پیش آمد. در یکی از سالنامه های این پادشاه اشاره به لشکرکشی ضد گوتی ها مسطور است. در سالنامۀ دیگر گوید: ’من پادشاه گوتی را که شرلک نام داشت اسیر کردم’، ولی پادشاه اکد نتیجه ای نگرفت و خود شکار گوتیان گردید. هجوم طوایف گوتی به بین النهرین نخستین هجومی است که تاریخ آسیای غربی قدیم ذکر آن را باقی گذاشته است. از اسناد موجود پیداست که گوتیان مردمی وحشی و سخت دل بوده و ولایت آباد بین النهرین را غرقۀ خون و طعمه آتش کرده اند. نویسندگان متأخر در کتیبه هابسی نفرین و لعنت بر این طایفه فرستاده و از ظلم آنان نالیده اند، مثلاً گفته اند: این طایفه دشمن خدایان بودند و سلطنت سومر را به کوهستان نقل دادند و تخم خلاف و فساد را در این سرزمین پراکندند. در نظر بابلیان که مردمی قانون شناس و نظم دان بودند بدترین چیز بی سلطانی بود، از این جهت در حق گوتیان نوشته اند که این قوم رئیس و پادشاهی نداشتند مگر پس از آنکه بر بین النهرین مسلط شدند. گویا علت اینکه بابلیان معتقد بوده اند که آن قوم سلطان نداشته اند آن است که چنانکه گفتیم در آغاز حملۀ رئیس آنان به دست شارکالی شاری پادشاه بابل کشته شد و با وجود از میان رفتن سردار خوداز حمله بازنایستادند. اما درباب توحش آنان می توان گفت که خالی از صحت نیست زیرا که در زمان فرمانروایی آنان بر بابل سلسلۀ اسناد سیاسی و اقتصادی قطع شده است معلوم میشود در این شئون اختلالی رخ داده است.
علت سرازیر شدن گوتی ها به بین النهرین ممکن است فشاری باشد که از جانب شمال و مشرق از طرف قبایل هند و ایرانی بر آنها وارد شده است. از تاریخ تسلط گوتی ها بر بابل زمین اطلاع بسیاری در دست نداریم مگر نام پادشاهان آنها که در دو فهرست مندرج است میان این دو فهرست اختلاف بسیار است چون بسی از این پادشاهان در مدت سلطنت مساوی هستند شخص تعجب می کند و از صحت فهرست ها به شک می افتد. نکتۀ دیگر که از این فهرست ها برمی آید انقلاب و آشوب آن سرزمین است زیرا که مدت پادشاهی اکثر این سلاطین کوتاه بوده است. مطابق نص یکی از این فهرست ها مدت تسلط گوتی ها 124 سال بوده ولی فهرست دیگر مصرح است که 125 سال و 40 روز پادشاهی رانده اند. اگرچه قاعدهً نمی توان در صحت حساب دبیران بابلی شک کرد ولی چون اجزاء فهرست را جمع میکنیم بیش از 91 سال و 40 روز نمی شود. معلوم نیست علت این تفاوت چیست، ازاین رو آشکار است که هنوز اطلاعات بسیاری میتوان راجعبه احوال گوتیان به دست آورد. در پایان عهد تسلط گوتی ها نفوذ تمدن نیرومند بابلی در آن قوم مؤثر افتادو درواقع بابلی مآب شدند، ظاهراً دبیران بابلی که آن فهرست ها را جمع کرده اند این سلاطین اخیر را جزء گوتی ها نشمردند و تفاوت فهرست ها از این جهت است.
صورت فهرست اول
3 سال ایمتا (که اسم صحیح او ایم بیات است)
6 ’ این گیشو
6 ’ کی کی لگب
6 ’ شولمه
6 ’ الولومش
5 ’ الی ماباکش
6 ’ ایگش هوش
15 ’ ایرلگب
3 ’ ایباته
3 ’ ایارلا
1 ’ کوروم
3 ’...ندین
2 ’...رابوم
2 ’ ایراروم
1 ’ ایبرانوم
2 ’ هابلوم
2 ’ پوزورسین پسر هابلوم
7 ’ ایارلاگاندا
7 ’...
40 روز تیریگان.
پایتخت گوتی ها را شهر ارپها نزدیک کرکوک دانسته اند و این درست نیست. سبب اشتباه آن است که گوتی ها بعد از تصرف شهر سیپار نزدیک بابل مجسمۀ آنونیت خدای آنجا را به شهر آرپها نقل کردند. این اشتباه از سوء ترجمه کتیبۀ نابونائید است که در قسطنطنیه است. بعضی پایتخت آنان را سوبارتور (آشور) دانسته اند.
در آثار قدیم بابل کنیزکان گوتی نژاد را ستوده اند و آنها را مامروتی خوانده اند که به معنی صاحب بشره یا موی روشن است، از این حیث با زنان سومری و آکدی تفاوت کلی داشته اند. راجعبه دیانت گوتی ها اسناد بسیاری در بین نیست. یکی از سلاطین گوتی موسوم به لامیراب کتیبه ای به خط و زبان آکدی گذاشته و از خدای گوتیوم و ایشتاروسین خدایان بابل درخواست کرده که آن کتیبه را از فساد نگه دارند. از زبان گوتیها چیزی معلوم نشده است، جز اسم چند پادشاه که مذکور شد پرشایل که یکی از اساتید باستان شناسی است از تحقیق در این اسماء استنباط کرده است که گوتیان سامی نژاد نبوده اند و از مقایسه با سایر آثار می توان گفت که گوتیان از طوایف آریاتیک بوده اند یعنی نخستین موجی از مهاجرین مرکز آسیا که آثارشان به دست آمده است. عجب این است که بعضی از بلاد بابلستان در عهد سلطۀ این طایفه رونق وآبادی بسیار یافته است. گوتیها حکام بابلی را (که به زبان بابلی ایشکو گویند) به شرط اطاعت بر جای گذاشته اند، یکی از این ایشکوها که حاکم شهر اوما بوده، گوید: در عهد سلطنت 35سالۀ سیوم پادشاه گوتی ولایت ما در خصب نعمت بود. از آثار پیداست که یکی از پادشاهان این طایفه که نامش مذکور شد یعنی لاسیراب مقداری اسلحه نذر خدای خود کرده است و این تقلیدی از رسم قدمای بین النهرین است. در موزۀ لوور قطعه سنگی است از دورۀ سلاطین سلسلۀ نخستین بابل (2000 سال قبل از میلاد) در پشت این سنگ کتیبۀ مبسوطی دیده می شود حاکی از تسخیر ولایت آرپها که جزو کشور گوتیها در سرحد شرقی بوده است. اسنادی که معروف به الواح کرکوک است در مکان شهر باستانی آرپها به دست آمده که محل مستحکم گوتیها به شمار می آمده در مشرق کشور آشور. بنابر جدولی که در شهر نیپور کشف شده پادشاه گوتی انری داپی زیر نام داشته و قلمرو خویش را وسعتی فوق العاده داده است. آخرین پادشاه گوتی تیریگان چهل روز بیشتر سلطنت نراند و به دست اوتون لگال پادشاه شهر ارخ (سومر) از پای درآمد و بعد از 125 سال دست گوتی ها از بابل کوتاه شد. پس از بازگشت این قوم به کوهستان خود چیز بسیاری از آنها شنیده نشده است. درنتیجۀ انقراض دولت گوتی در ناحیۀ زاگروس ملوک الطوایف پیدا شدند و در بابل و ایلام نیز امراء جزء استقلال یافتند. نام اکثر این دول کوچک جدید را که از تجزیۀ سلطنت گوتی پدیدار گشت می دانیم زیرا که به واسطۀکتیبه های سارگن سابق الذکر با بعضی از آنها آشنا هستیم. (نقل از کتاب کرد و پیوستگی نژادی و تاریخی او تألیف رشید یاسمی صص 27-33). رجوع به تاریخ ایران تألیف سایکس ترجمه فخر داعی ج 1 ص 89 و تاریخ ایران باستان تألیف پیرنیا ج 1 ص 116 شود
لغت نامه دهخدا
(گُ)
گوتلاند. قسمت جنوبی سوئد که در دو طرف دریاچۀ وترن قرار گرفته است. دشتهای گوتی غربی برای تربیت دام آماده و زمینهای گوتی شرقی زراعتی است
لغت نامه دهخدا
(تِ لُ)
دهی است از دهستان ایل تیمور بخش حومه شهرستان مهاباد واقعدر 27 هزارگزی جنوب باختری مهاباد و 18 هزارگزی باختر شوسۀ مهاباد به سردشت. کوهستانی و معتدل سالم و سکنۀ آن 89 تن است. آب آن از رود خانه مهاباد تأمین میشود. محصول آن غلات، چغندر، توتون، حبوب و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان جاجیم بافی و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(وَ)
جمع واژۀ وتیره. (منتهی الارب). گل سفید. (مهذب الاسماء). رجوع به وتیره شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از گوتیک
تصویر گوتیک
بنگرید به گتی گتیک کتی
فرهنگ لغت هوشیار
((گُ تِ))
شیوه معماری اروپای باختری از قرن 12 تا 16 م. که از ویژگی های آن تکرار عناصر بلندی ساختمان و به کارگیری تاق های نوک تیز و شیشه های پر نقش و نگار بود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گویر
تصویر گویر
((گَ))
پاکار، پیشکار
فرهنگ فارسی معین
شیرگاو، قناتی در عثمان سرای عباس آباد که سرچشمه ی رودخانه
فرهنگ گویش مازندرانی