جدول جو
جدول جو

معنی گواه - جستجوی لغت در جدول جو

گواه
شاهد، استناد
تصویری از گواه
تصویر گواه
فرهنگ واژه فارسی سره
گواه
شاهد، دلیل، برهان، بینه، مهیمن
تصویری از گواه
تصویر گواه
فرهنگ لغت هوشیار
گواه
((گُ))
شاهد، دلیل، برهان
تصویری از گواه
تصویر گواه
فرهنگ فارسی معین
گواه
آگاه، شاهد
گواه آوردن: شاهد آوردن، دلیل و حجت آوردن
گواه خواستن: شاهد خواستن
گواه داشتن: شاهد داشتن، دلیل و مدرک داشتن
گواه طلبیدن: شاهد خواستن، گواه خواستن
گواه کردن: شاهد قرار دادن، گواه گردانیدن
گواه گردانیدن: شاهد آوردن، دلیل و حجت آوردن، گواه آوردن
گواه گرفتن: کسی را شاهد قرار دادن
تصویری از گواه
تصویر گواه
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گواهی
تصویر گواهی
استشهاد، شهادت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از گواهی
تصویر گواهی
شهادت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گواهی
تصویر گواهی
شهادت، تأیید و تصدیق درستی یا نادرستی امری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گواهی
تصویر گواهی
شهادت، برای مثال دل من همی داد گفتی گوایی / که باشد مرا روزی از تو جدایی (فرخی - ۳۹۴)
گواهی خواستن: از کسی شهادت خواستن، به شهادت طلبیدن
گواهی دادن: شهادت دادن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گواهی
تصویر گواهی
Certification
دیکشنری فارسی به انگلیسی
сертификация
دیکشنری فارسی به روسی
сертифікація
دیکشنری فارسی به اوکراینی
प्रमाणपत्र
دیکشنری فارسی به هندی
การรับรอง
دیکشنری فارسی به تایلندی
শংসাপত্র
دیکشنری فارسی به بنگالی
سرٹیفیکیشن
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از گویه
تصویر گویه
مقوله
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از گونه
تصویر گونه
نوع، قدر، جانبه، فرم
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از گوشه
تصویر گوشه
زاویه، جانبه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از گناه
تصویر گناه
جناح
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آواه
تصویر آواه
آوه، آوخ خ
فرهنگ لغت هوشیار