جدول جو
جدول جو

معنی گهرآمود - جستجوی لغت در جدول جو

گهرآمود
(خُ دَ / دِ)
مخفف گوهرآمود. رجوع به ذیل همین کلمه شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گوهرآمود
تصویر گوهرآمود
گوهرآموده، گوهرآگین، گوهرنشان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زهرآلود
تصویر زهرآلود
زهرآلوده، آلوده به زهر، زهردار
فرهنگ فارسی عمید
(خَ دَ / دِ)
مخفف گوهرآموده. رجوع به ذیل همین کلمه شود
لغت نامه دهخدا
(خُ دَ / دِ)
آموده به گوهر. مرصع. جواهرنشان:
وآن نمطهای گوهرآموده
چرمهای دباغت آلوده.
نظامی.
گوهرآموده تاجی از سر خویش
با قبایی زدخل ششتر بیش.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(دِ رَ دَ / دِ)
زهردار و آلوده به زهر. (ناظم الاطباء). آلوده به زهر. زهرآگین. سمی. (از فرهنگ فارسی معین) :
شیرمردی، خیز و خوی شیرخوردن کن رها
تا کی این پستان زهرآلود داری در دهان.
خاقانی.
راه برداشت می دوید چو دود
سهم زد زان هوای زهرآلود.
نظامی.
هم بدین خسروی نیم خشنود
کانگبین است سخت زهرآلود.
نظامی.
جگرها دید مشک اندود کرده
طبرزدهای زهرآلود کرده.
نظامی.
عجب که در عسل اززهر می کند پرهیز
حذر نمی کند از تیر آه زهرآلود.
سعدی.
چو هرچه می رسد از دست دوست فرقی نیست
میان شربت نوشین و تیغ زهرآلود.
سعدی.
کند مژگان زهرآلود را انگشت زنهاری
ز تأثیر نگاه تلخ چشم همچو بادامش.
صائب (از آنندراج).
، مسموم. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) :
آنکه شد یک بار زهرآلود از سوراخ مار
بار دیگر گرد آن سوراخ کی آردگذر.
معزی (یادداشت ایضاً).
رجوع به مادۀ بعد شود
لغت نامه دهخدا
(یَ / یِ نِ)
مخفف گوهرآمای. رجوع به ذیل همین کلمه شود
لغت نامه دهخدا
(خَ دَ / دِ)
گوهرآموده. گوهرآگین. گوهرنشان. مرصع:
ورای همه بوده ای بود او
همه رشتۀ گوهرآمود او.
نظامی.
آن حضرت نیز قامت او را به تشریف شرافی گوهرآمود مشرف ساخته. (درۀ نادره چ دکتر شهیدی ص 483)
لغت نامه دهخدا
گوهر آموده: ورای همه بوده ای بود او همه رشته گوهر آمود او. (نظامی)
فرهنگ لغت هوشیار
گوهر آگین گوهر نشان مرصع: گوهر آموده تاجی از سرخویش با قبایی ز دخل ششتر بیش. (نظامی)
فرهنگ لغت هوشیار
گوهر آموده: ورای همه بوده ای بود او همه رشته گوهر آمود او. (نظامی)
فرهنگ لغت هوشیار
غراشیده درآمد ز درگاه من آن نگار غراشیده و رفته زی کارزار (علی قرط) آزغده سوی روم آمد چو آز غده شیر کمندی به بازو سمندی به زیر (فردوسی) دژ آلود دژند تند شده خشم آلود خشم آلوده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گه آلود
تصویر گه آلود
آغشته به مدفوع آلوده به گه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زهرآلود
تصویر زهرآلود
سامّةً
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از زهرآلود
تصویر زهرآلود
Virulent
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از زهرآلود
تصویر زهرآلود
virulent
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از زهرآلود
تصویر زهرآلود
強毒性の
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از زهرآلود
تصویر زهرآلود
বিষাক্ত
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از زهرآلود
تصویر زهرآلود
زہریلا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از زهرآلود
تصویر زهرآلود
เป็นพิษ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از زهرآلود
تصویر زهرآلود
sumu
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از زهرآلود
تصویر زهرآلود
virüs gibi
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از زهرآلود
تصویر زهرآلود
독성이 있는
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از زهرآلود
تصویر زهرآلود
विषैला
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از زهرآلود
تصویر زهرآلود
רעיל
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از زهرآلود
تصویر زهرآلود
virulen
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از زهرآلود
تصویر زهرآلود
virulent
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از زهرآلود
تصویر زهرآلود
virulento
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از زهرآلود
تصویر زهرآلود
virulento
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از زهرآلود
تصویر زهرآلود
致命的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از زهرآلود
تصویر زهرآلود
jadowity
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از زهرآلود
تصویر زهرآلود
отруйний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از زهرآلود
تصویر زهرآلود
virulent
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از زهرآلود
تصویر زهرآلود
вирусный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از زهرآلود
تصویر زهرآلود
virulento
دیکشنری فارسی به ایتالیایی