نوعی دانۀ کوچک سرشار از نشاسته که غذای اصلی انسان است و از آن آرد و نان تهیه می کنند، بوتۀ این گیاه برگ های بلند و باریک دارد و هر ساقۀ آن دارای سنبله است، حنطه
نوعی دانۀ کوچک سرشار از نشاسته که غذای اصلی انسان است و از آن آرد و نان تهیه می کنند، بوتۀ این گیاه برگ های بلند و باریک دارد و هر ساقۀ آن دارای سنبله است، حِنطِه
میوه ای گرد با یک پوستۀ سبز، یک پوستۀ سخت چوبی و مغز پر روغن و متقارن، درخت بزرگ و تناور این میوه با چوب بسیار محکم که برای ساختن اشیای چوبی گران بها به کار می رود، جوز، گوز، گوزبن، گردکان
میوه ای گِرد با یک پوستۀ سبز، یک پوستۀ سختِ چوبی و مغز پر روغن و متقارن، درخت بزرگ و تناور این میوه با چوب بسیار محکم که برای ساختن اشیای چوبی گران بها به کار می رود، جُوز، گَوز، گَوزبُن، گِردِکان
تنندو، عنکبوت، جانوری بندپا با غده هایی در شکم که ماده ای از آن ترشح می شود که از آن تار می تند و در آن زندگی و به وسیلۀ آن شکار می کند، تارتن، تارتنک، کاربافک، کارتن، کارتنک، شیرمگس، مگس گیر، تننده، کراتن
تنندو، عَنکَبوت، جانوری بندپا با غده هایی در شکم که ماده ای از آن ترشح می شود که از آن تار می تند و در آن زندگی و به وسیلۀ آن شکار می کند، تارتَن، تارتَنَک، کاربافَک، کارتَن، کارتَنَک، شیرمَگَس، مَگَس گیر، تَنَنده، کَراتَن
اندرون، درون، میان و داخل چیزی، باطن، ضمیر، خانه و حیاطی که عقب حیاط بیرونی ساخته شده و مخصوص زن و فرزند و سایر افراد خانوادۀ صاحبخانه بود، اندرونی، (حرف اضافه) در
اندرون، درون، میان و داخل چیزی، باطن، ضمیر، خانه و حیاطی که عقب حیاط بیرونی ساخته شده و مخصوص زن و فرزند و سایر افراد خانوادۀ صاحبخانه بود، اندرونی، (حرف اضافه) در
سفرۀ چرمین و پیش انداز یعنی پارچه ای که در سر سفره و میز به روی زانوها گسترند تا چیزی از خوردنی به روی دامن و بر زمین نریزد. (ناظم الاطباء: کندوره). کندوره. رجوع به همین کلمه و رجوع به گندوره و گندوری و گندوله شود، میز بزرگ و خوان کلان. (ناظم الاطباء: کندوره)
سفرۀ چرمین و پیش انداز یعنی پارچه ای که در سر سفره و میز به روی زانوها گسترند تا چیزی از خوردنی به روی دامن و بر زمین نریزد. (ناظم الاطباء: کندوره). کندوره. رجوع به همین کلمه و رجوع به گندوره و گندوری و گندوله شود، میز بزرگ و خوان کلان. (ناظم الاطباء: کندوره)
دهی است از دهستان سردرود بخش رزن شهرستان همدان که در 46000 گزی باختر قصبۀ رزن و 22000 گزی باختر دمق واقع شده است. هوای آن سرد و سکنۀ آن 776 تن است. آب آن از چشمه و قنات بابانظر تأمین میشود. محصول آن غلات دیم و لبنیات و شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است و در تابستان از قادرخلج اتومبیل میتوان برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
دهی است از دهستان سردرود بخش رزن شهرستان همدان که در 46000 گزی باختر قصبۀ رزن و 22000 گزی باختر دمق واقع شده است. هوای آن سرد و سکنۀ آن 776 تن است. آب آن از چشمه و قنات بابانظر تأمین میشود. محصول آن غلات دیم و لبنیات و شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است و در تابستان از قادرخلج اتومبیل میتوان بُرد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
بدبویی تعفن: و از آبها گنده شده و زمینهاء پوسیده بر نیستانها و شورستانها مگس و پشه انگیزد تا گندی و پلیدی از آنجایها دفع شود، بی لیاقتی بی شخصیتی: من در عمرم آدمی باین گندی ندیدم
بدبویی تعفن: و از آبها گنده شده و زمینهاء پوسیده بر نیستانها و شورستانها مگس و پشه انگیزد تا گندی و پلیدی از آنجایها دفع شود، بی لیاقتی بی شخصیتی: من در عمرم آدمی باین گندی ندیدم
از اهل هندجمع: هندوان: فضیلت علم در یونان باقی بود یا با ایرانیان و هندوان بود از بهر آنک بایست که بمسلمانان آید. توضیح مخصوصا بمردم هندوستان که به آیین قدیم (برهمایی) باقی هستند اطاق شود، غلام نوکر: این هست همان در گه کوراز شهان بودی دیلم ملک بابل هندوشه ترکستان. (خاقانی)، پاسبان نگهبان، سیاه، زلف. یا زلف هندو. زلف سیاه معشوق: زلف هندوی تو گفتم که دگر ره نزند سالهارفت و بدان سیرت وسانست که بود، خال رخسار معشوق، دزد، کافر ملحد. یا هندوی باریک بین. ستاره زحل. یا هندوی پیر. ستاره زحل. یا هندوی چرخ. ستاره زحل. یا هندوی دریا نشین. قلم نویسندگی. یا هندوی سپهر. ستاره زحل. یا هندوی گنبد گردان. ستاره زحل. یا هندوی هفت چشم زاغ. آلتی است موسیقی سیاه رنگ دارای هفت سوراخ: همان زاغ گون هندوی هفت چشم بر آورد فریاد بی در دو خشم. (گرشاسب نامه)
از اهل هندجمع: هندوان: فضیلت علم در یونان باقی بود یا با ایرانیان و هندوان بود از بهر آنک بایست که بمسلمانان آید. توضیح مخصوصا بمردم هندوستان که به آیین قدیم (برهمایی) باقی هستند اطاق شود، غلام نوکر: این هست همان در گه کوراز شهان بودی دیلم ملک بابل هندوشه ترکستان. (خاقانی)، پاسبان نگهبان، سیاه، زلف. یا زلف هندو. زلف سیاه معشوق: زلف هندوی تو گفتم که دگر ره نزند سالهارفت و بدان سیرت وسانست که بود، خال رخسار معشوق، دزد، کافر ملحد. یا هندوی باریک بین. ستاره زحل. یا هندوی پیر. ستاره زحل. یا هندوی چرخ. ستاره زحل. یا هندوی دریا نشین. قلم نویسندگی. یا هندوی سپهر. ستاره زحل. یا هندوی گنبد گردان. ستاره زحل. یا هندوی هفت چشم زاغ. آلتی است موسیقی سیاه رنگ دارای هفت سوراخ: همان زاغ گون هندوی هفت چشم بر آورد فریاد بی در دو خشم. (گرشاسب نامه)
درختی است از رده دولپه ییهایبی گلبرگ که تیره خاصی را بنام تیره گردو بوجود میاورد. موطن اصلی گردو ایران و آسیای صغیر و هندوستان است و از این نقاط بجاهای دیگر برده شده. برگهای درخت گردو متناوب و مرکب (متشکل از 7 یا 9 برگچه) و کم دندانه است. گردو درختی است یک پایه ولی گلهای نرو ماده آن از هم جدایند. گل آذینش سنبله یی است. میوه گردو که مغزش خوراکی است شفت میباشد ولی میان برش خوراکی نیست و در رنگرزی و داروسازی مورد استعمال دارد. برگ درخت گردو دارای بویی مخصوص و طعم آن بسیار تلخ و قابض است از مغز هسته گردو روغن زرد رنگ خوراکیی میگیرند که چون جزو روغنهای خشک شوند است در نقاشی مورد استعمال دارد و بعلاوه در صابون سازی و تهیه ورنی نیز بکار میرود. چوب گردو بسیار مرغوب و محکم و قیمتی است و رد منبت کاری و ساختن اثاثه گرانبها بکار میرود جوز گوز چارمغز گردکان آقوز، میوه درخت گردو که بر حسب آنکه پوست چوبی روی دانه که عبارت از درون بر میوه گردو است کلفت یا نازک باشد بدو نام: گردوی پوست کلفت و گردوی کاغذی مشهور است. یا گردوی کلا. میوه درخت کلا را گویند که در داخل هسته اش دو مغز موجود است و خوراکی است
درختی است از رده دولپه ییهایبی گلبرگ که تیره خاصی را بنام تیره گردو بوجود میاورد. موطن اصلی گردو ایران و آسیای صغیر و هندوستان است و از این نقاط بجاهای دیگر برده شده. برگهای درخت گردو متناوب و مرکب (متشکل از 7 یا 9 برگچه) و کم دندانه است. گردو درختی است یک پایه ولی گلهای نرو ماده آن از هم جدایند. گل آذینش سنبله یی است. میوه گردو که مغزش خوراکی است شفت میباشد ولی میان برش خوراکی نیست و در رنگرزی و داروسازی مورد استعمال دارد. برگ درخت گردو دارای بویی مخصوص و طعم آن بسیار تلخ و قابض است از مغز هسته گردو روغن زرد رنگ خوراکیی میگیرند که چون جزو روغنهای خشک شوند است در نقاشی مورد استعمال دارد و بعلاوه در صابون سازی و تهیه ورنی نیز بکار میرود. چوب گردو بسیار مرغوب و محکم و قیمتی است و رد منبت کاری و ساختن اثاثه گرانبها بکار میرود جوز گوز چارمغز گردکان آقوز، میوه درخت گردو که بر حسب آنکه پوست چوبی روی دانه که عبارت از درون بر میوه گردو است کلفت یا نازک باشد بدو نام: گردوی پوست کلفت و گردوی کاغذی مشهور است. یا گردوی کلا. میوه درخت کلا را گویند که در داخل هسته اش دو مغز موجود است و خوراکی است
گلوله ای که از خمیر به جهت یک عدد نان درست کنند، چانه خمیر، مدور، گرد، کوفته بزرگی که از گوشت سازند و در شله پلو و آتش اندازند، گرهی که از بدن برآید و درد نکند، ثؤلول، آژخ، تخته کفشگران
گلوله ای که از خمیر به جهت یک عدد نان درست کنند، چانه خمیر، مدور، گرد، کوفته بزرگی که از گوشت سازند و در شله پلو و آتش اندازند، گرهی که از بدن برآید و درد نکند، ثؤلول، آژخ، تخته کفشگران