جدول جو
جدول جو

معنی گندنازار - جستجوی لغت در جدول جو

گندنازار(گَ دَ)
بوستان گندنا. (ناظم الاطباء). زمینی که گندنا درآن کارند. جایی که گندنا در آنجا روید:
بوستان توگندنازاری است
بس که برمی کنی و می روید.
سعدی (گلستان)
لغت نامه دهخدا
گندنازار
زمینی که در آن گندنا روید: بوستان تو گندنازاریست بس که بر میکنی و میروید. (گلستان)
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(گَ دُ)
کشتزار گندم. زمینی که گندم در آن کشته باشند
لغت نامه دهخدا
(گَ دُ)
دهی است از دهستان هندمینی بخش بدرۀ شهرستان ایلام که در 100000 گزی خاور ایلام وکنار راه مالرو صیمره واقع شده است. هوای آن گرم و سکنه اش 50 تن است. آب آن از چشمۀ بهرام خانی تأمین می شود. محصول آن غلات، حبوب و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
پنج فرسخ میانۀ شمال و مغرب دیر است (از دهات بلوک دشتی فارس) . (فارسنامۀ ناصری گفتار2 ص 212)
لغت نامه دهخدا
(گُ)
فرمانده واحدهای سپاه (یا: گند) در زمان ساسانیان. (از ایران در زمان ساسانیان چ 2 ص 237)
لغت نامه دهخدا
تصویری از گندم زار
تصویر گندم زار
زمینی که در آن گندم کاشته باشند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گندم زار
تصویر گندم زار
زمینی که در آن گندم کاشته باشند
فرهنگ فارسی معین