جدول جو
جدول جو

معنی گندزدایی - جستجوی لغت در جدول جو

گندزدایی
(گَ زَ / زِ / زُ)
ضدعفونی کردن. (واژه های مصوبۀ فرهنگستان)
لغت نامه دهخدا
گندزدایی
ضدعفونی، عفونت زدایی، میکرب زدایی
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گندزدا
تصویر گندزدا
گندزداینده، هر دارویی که بوی بد یا میکروب را از میان ببرد و نابود کند
فرهنگ فارسی عمید
از بین بردن و نابود کردن بوهای بد و میکروب ها به وسیلۀ مواد مخصوص، ضد عفونی
فرهنگ فارسی عمید
(گَ دَ)
به رنگ گندنا و به شکل گندنا:
از خون دشمن تو گر سرخ رو نباشد
سرسبزیش مبادا شمشیر گندنایی.
رفیع الدین لنبانی
لغت نامه دهخدا
(چَ / چِ)
ضدعفونی کننده. (واژه های مصوبۀ فرهنگستان)
لغت نامه دهخدا
(گَ)
گنده شدن. عفونت. نتن. و رجوع به گندا و گندای شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از گند زدایی
تصویر گند زدایی
از بین بردن میکربها و عوامل میکربی ضد عفونی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
بشکل گندنا: از خون دشمن تو گر سرخ رو نباشد سر سبزیش مبادا شمشیر گندنایی. (رفیع لبنانی)، برنگ گندنا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گندایی
تصویر گندایی
بدبویی عفونت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گند زدایی
تصویر گند زدایی
ضدعفونی کردن، ضدعفونی
فرهنگ واژه فارسی سره