گیاهی پایا علفی پرشاخه و بالارونده با برگ های پهن و دندانه دار، گل های سفید و میوه های ریز و سرخ رنگ شبیه دانۀ انگور که در کنارۀ جنگل ها و ساحل رودخانه ها می روید و بلندیش تا دو متر می رسد، جوشاندۀ ساقه های آن در طب قدیم به عنوان معرق و تصفیه کنندۀ خون در طب به کار می رفته، انگور روباه، روباه رزک، روباه رزه، روباه تربک، روس انگروه، روس انگرده، سکنگور، سگنگور، سگ انگور، روپاس، بارج، پارج، اورنج، اولنج، عنب الثعلب، لما، ثلثان، تاجریزی پیچ
گیاهی پایا علفی پرشاخه و بالارونده با برگ های پهن و دندانه دار، گل های سفید و میوه های ریز و سرخ رنگ شبیه دانۀ انگور که در کنارۀ جنگل ها و ساحل رودخانه ها می روید و بلندیش تا دو متر می رسد، جوشاندۀ ساقه های آن در طب قدیم به عنوان معرق و تصفیه کنندۀ خون در طب به کار می رفته، اَنگور روباه، روباه رَزَک، روباه رَزه، روباه تُربَک، روس اَنگروه، روس اَنگُرده، سَکَنگور، سَگَنگور، سَگ اَنگور، روپاس، بارَج، پارَج، اَورَنج، اَولَنج، عِنَبُ الثَعلَب، لَما، ثَلِثان، تاجریزی پیچ
دهی است از دهستان امیراندگان بخش خاش شهرستان زاهدان که در 70000 گزی جنوب خاش و 22000 گزی خاور شوسۀ ایرانشهر به خاش واقع شده است. هوای آن گرم مالاریایی و سکنه آن 200 تن است. آب آن از قنات تأمین می شود. محصول آن غلات و برنج و خرما و شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
دهی است از دهستان امیراندگان بخش خاش شهرستان زاهدان که در 70000 گزی جنوب خاش و 22000 گزی خاور شوسۀ ایرانشهر به خاش واقع شده است. هوای آن گرم مالاریایی و سکنه آن 200 تن است. آب آن از قنات تأمین می شود. محصول آن غلات و برنج و خرما و شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
دهی است از دهستان شهرنوبالا ولایت باخرز بخش طیبات شهرستان مشهد، واقع در 48هزارگزی شمال باختری طیبات. هوای آن معتدل و دارای 247 تن سکنه است. آب آنجا از چشمه و قنات تأمین میشود. محصول آن غلات و تریاک و بنشن و شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
دهی است از دهستان شهرنوبالا ولایت باخرز بخش طیبات شهرستان مشهد، واقع در 48هزارگزی شمال باختری طیبات. هوای آن معتدل و دارای 247 تن سکنه است. آب آنجا از چشمه و قنات تأمین میشود. محصول آن غلات و تریاک و بنشن و شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
احمد نیریزی (میرزا، یا میر...) از مردم نیریز فارس و از خوشنویسان معروف قرن دوازدهم است. چند فقره کتب ادعیه و کتیبه های دو طرف ایوان چهل ستون اصفهان به خط اوست. یکی از قرآن های دستنویس وی در تهران چاپ و منتشر شده است. مؤلف ریحانهالادب وفات او را بعد ازسال 1151 ه. ق. حدس زده است. (از ریحانه الادب ج 6 ص 276) (الذریعه ج 2 ص 389). و رجوع به پیدایش خط و خطاطان ص 134 و فهرست کتاب خانه مدرسه عالی سپه سالار شود
احمد نیریزی (میرزا، یا میر...) از مردم نیریز فارس و از خوشنویسان معروف قرن دوازدهم است. چند فقره کتب ادعیه و کتیبه های دو طرف ایوان چهل ستون اصفهان به خط اوست. یکی از قرآن های دستنویس وی در تهران چاپ و منتشر شده است. مؤلف ریحانهالادب وفات او را بعد ازسال 1151 هَ. ق. حدس زده است. (از ریحانه الادب ج 6 ص 276) (الذریعه ج 2 ص 389). و رجوع به پیدایش خط و خطاطان ص 134 و فهرست کتاب خانه مدرسه عالی سپه سالار شود
ده کوچکی است از بخش ساردوئیۀ شهرستان جیرفت که در 1000گزی جنوب ساردوئیه و 1000گزی راه فرعی راین به ساردوئیه واقع شده و سکنه اش 52 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
ده کوچکی است از بخش ساردوئیۀ شهرستان جیرفت که در 1000گزی جنوب ساردوئیه و 1000گزی راه فرعی راین به ساردوئیه واقع شده و سکنه اش 52 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
توانائی گنجیدن. (ناظم الاطباء). گنجایش: گفت اکنون چون منی ای من درآ نیست گنجایی دو من در یک سرا. مولوی (مثنوی چ خاور ص 61). ، توانائی. قدرت. (ناظم الاطباء). - گنجایی داشتن، ظرفیت و گنجایش داشتن: این مملکتی است که طفیلی را گنجایی دارد. (نفحات الانس جامی). او به مکنت و ثروت و خیول و دواب و غنایم به مرتبه ای بود که در ساحت اردبیل گنجایی نداشت. (عالم آرای عباسی چ امیرکبیر ج 1 ص 10). - گنجایی یافتن، گنجیدن و گنجایش یافتن: چاپلوسی و خدمت می کند تا در دل شیخ گنجایی یابد. (فیه مافیه)
توانائی گنجیدن. (ناظم الاطباء). گنجایش: گفت اکنون چون منی ای من درآ نیست گنجایی دو من در یک سرا. مولوی (مثنوی چ خاور ص 61). ، توانائی. قدرت. (ناظم الاطباء). - گنجایی داشتن، ظرفیت و گنجایش داشتن: این مملکتی است که طفیلی را گنجایی دارد. (نفحات الانس جامی). او به مکنت و ثروت و خیول و دواب و غنایم به مرتبه ای بود که در ساحت اردبیل گنجایی نداشت. (عالم آرای عباسی چ امیرکبیر ج 1 ص 10). - گنجایی یافتن، گنجیدن و گنجایش یافتن: چاپلوسی و خدمت می کند تا در دل شیخ گنجایی یابد. (فیه مافیه)
کنایه از جوانمرد و بسیار بخش. (آنندراج). سخی و جوانمرد، مسرف. مبذر. (ناظم الاطباء) ، ریزندۀ گنج: بفرمود تا خازن زودخیز کند پیل بالا بر او گنج ریز. نظامی. همه ره گنج ریز و گوهرانداز بیاوردند شیرین را به صد ناز. نظامی. - خاطر گنج ریز، گهربار. گهرزاد. مجازاً وقاد: به آواز پوشیدگان گفت خیز گزارش کن از خاطر گنج ریز. نظامی
کنایه از جوانمرد و بسیار بخش. (آنندراج). سخی و جوانمرد، مسرف. مبذر. (ناظم الاطباء) ، ریزندۀ گنج: بفرمود تا خازن زودخیز کند پیل بالا بر او گنج ریز. نظامی. همه ره گنج ریز و گوهرانداز بیاوردند شیرین را به صد ناز. نظامی. - خاطر گنج ریز، گهربار. گهرزاد. مجازاً وقاد: به آواز پوشیدگان گفت خیز گزارش کن از خاطر گنج ریز. نظامی
گیاهی است که ثمرش در دوا استعمال میشود و نام عربیش عنب الثعلب است، (فرهنگ نظام)، گیاهی است که بتۀ آن تاذرعی باشد و میوۀ آن خوشه هایی است، هر حبۀ آن به اندازۀ نخودی کوچک در اول سبز و سپس سرخ شود و دانه هاخرد در درون آن و مزۀ آن بگوجه فرنگی شبیه باشد و آن را چون ملینی در دواها بکار برند، سگنگور، سگ انگور، (برهان) (انجمن آرا)، قوش اوزومی، اورنج، روبا، روباه تربک، حب الفنا، روسنکرده، روس انگرده، طولیدون، ثلثان، رزه، اولنج، ابرق، فنا، بارج، خرزهره، (برهان) (مؤید الفضلا)، عنب الثعلب، بفارسی سگ انگور و بترکی قوش ازومی (انگور مرغان) می نامند و در اصفهان تاج ریزی گویند و دارای انواع می باشد برّی و بستانی و هر یک از آن انواع نر و ماده می باشد و قسم نر او کاکنج است و نر بستانی مسمی به کاکنج بستانی و قسم نرجبلی مسمی به کاکنج منوم است و قسم مادۀ بری را عنب الثعلب مجنن نامند و قسم ماده بستانی بلغت مغربی فنا نامند، عنب الثعلب معروفست و از مطلق او مراد همین نوع است نبات او مابین شجر و گیاه و پر شاخ، و برگش مایل بسیاهی و عریضتر از برگ ریحان و دانۀ او زردمایل به سرخی و از نخود کوچکتر و با اندک شیرینی و لزوجه و تخم او سفید و بقدر خشخاش و قسم سیاه او غیرمستعمل است در دوم سرد و مایل بخشکی و نزد بعضی در اول سرد و تر و مستعمل دانۀ او است رادع و مبرد و ملطف و باقوه قابضه و مسکن تشنگی و رافع اورام حاره و چهار و قیه آب او با شکر محلل اورام باطنی و امراض احشا مسهل خلط مراری و رافع مغص و زحیر و ورم مقعد و استسقای حار و حقنۀ او جهت جنون و شری و تنقیۀ امعا و ضماد او جهت ورم معده و التهاب آن و سایر اعضاء و اورام حاره و باد سرخ و سوختگی آتش و زخم آبله وقروح ساعیه و سرطان متقرح و درد سر و عصارۀ او جهت تقویت باصره و فرزجۀ او جهت رفع سیلان حیض و رطوبات و طلای او با نمک جهت جرب و حکه و با نان جهت عزب و با روغن گل سرخ و سفیداب جهت جمیع اورام حاره و غرغرۀ او جهت ورم حلق و درد دندان بغایت مؤثر و بخور ونطول او جهت نزلات و قطور او جهت امراض گوش و بینی نافع و گویند مضر مثانه است و مصلحش قند و بدلش کاکنج و نزد بعضی بطباط و قدر شربتش تاپنج مثقال و در مطبوخات تاده مثقال و از آب او تا بیست مثقال و آب غیر مطبوخ او بغایت مقیّی ٔ است، (تحفۀ حکیم مؤمن)، عنب الثعلب بپارسی سگ انگور گویند و هندویی کیواپی گویند، ارجانی گوید عنب الثعلب سرد و خشک و جگر را سود دارد و آماسها که بر مادۀ او از گرمی باشد منفعت کند و سیلان خون از رحم زنان دفع کند و آب او سده های جگر را بگشاید و آماسهای او را بنشاند و خوردن میوۀ او معتاد نیست بدان سبب که چون خورده شود از او اخلاط بد متولد شود، (ترجمه صیدنۀ ابوریحان بیرونی در معرفت ادویه مفرده) تاجریزی یا عنب الثعلب نباتی است از خانواده سلانه که در مزارع می روید برگهای آن بیضی شکل و سبز و تیره است مادۀ عاملۀ آن سولانین است که در ساقه و برگ یاسمن بری و جوانه های سیب زمینی نیز وجود دارد، سولانین خیلی کم در آب حل می شود طعم آن گس و مقدار استعمال آن دو سانتی گرم تا بیست سانتی گرم است، تاجریزی مناطق حاره مخدر قوی است ولی در نواحی معتدله از اثر تخدیرکننده آن خیلی کم می شود، استعمال این دارو از راه معدی متروک شده، جوشانده تاجریزی (50 گرم در هزار گرم) بعنوان مسکن موضعی بصورت کمپرس بکار رفته و تنقیۀ جوشانیدۀ آن مورد استعمال زیاد دارد، برگ تاجریزی از اجزای بم ترانکیل و پوپولئوم است، (کتاب درمانشناسی ج اول) تاجریزی تیرۀسولاناسه قسمت قابل مصرف:ساق (در ایران میوۀ آن مصرف می شود) مادۀ مؤثر: سولانین (کارآموزی داروسازی جنیدی ص 186)، بیشتر نباتات این تیره (تیره سولانه یا سولاناسه) علفی و بیش از1300 جنس دارند که در حدود 900 جنس آنها از نوع تاجریزی است، گل تاجریزی دارای پنج کاسبرگ بهم چسبیده و جام رنگین آن دارای پنج گلبرگ است که بهم بپوسته و در لبۀ آن پنج دندانه دیده می شود که نمایش گلبرگهاست شمارۀ پرچم های آن نیز پنج است که میله های آن از یکدیگر جدا ولی بساکها بسیار بهم نزدیک شده و لوله ای می سازند که کلاله مادگی ازوسط آن لوله بیرون آمده است و تخمدان آن مرکب از دوخانه است که بهم چسبیده و در هر یک از آنها تخمکهای بسیار است و پس از رسیدن میوه ای می سازد که ممکن است آبدار باشد ولی در داخل آن دانه های بسیار است و کاسۀ گل سبز رنگ همیشه در پایین میوه باقی مانده و ضخیم می شود یا کپسولی تشکیل دهد که برون بر آن خشک باشد، اغلب گیاهان این تیره دارای الکالوئیدهای سمی هستندکه در ساقه و برگ یا ریشه های آنها پراکنده است ولی ممکن است میوه های درشت آنها غیر سمی و خوراکی شوند وساقه های زیرزمینی آنها تکمه های پر از نشاسته بسازندکه خوراکی است، جنس های دستۀ اول که دارای هسته هستند از اینقرارند: 1 - تاجریزی سرخ دارای گلهای بنفش و میوه های قرمز که ملین است و تاجریزی سیاه که میوه های آن سیاه و سمی است، (گیاه شناسی گل گلاب صص 237 - 238)
گیاهی است که ثمرش در دوا استعمال میشود و نام عربیش عنب الثعلب است، (فرهنگ نظام)، گیاهی است که بتۀ آن تاذرعی باشد و میوۀ آن خوشه هایی است، هر حبۀ آن به اندازۀ نخودی کوچک در اول سبز و سپس سرخ شود و دانه هاخرد در درون آن و مزۀ آن بگوجه فرنگی شبیه باشد و آن را چون ملینی در دواها بکار برند، سگنگور، سگ انگور، (برهان) (انجمن آرا)، قوش اوزومی، اورنج، روبا، روباه تربک، حب الفنا، روسنکرده، روس انگرده، طولیدون، ثلثان، رزه، اولنج، ابرق، فنا، بارج، خرزهره، (برهان) (مؤید الفضلا)، عنب الثعلب، بفارسی سگ انگور و بترکی قوش ازومی (انگور مرغان) می نامند و در اصفهان تاج ریزی گویند و دارای انواع می باشد برّی و بستانی و هر یک از آن انواع نر و ماده می باشد و قسم نر او کاکنج است و نر بستانی مسمی به کاکنج بستانی و قسم نرجبلی مسمی به کاکنج منوم است و قسم مادۀ بری را عنب الثعلب مجنن نامند و قسم ماده بستانی بلغت مغربی فنا نامند، عنب الثعلب معروفست و از مطلق او مراد همین نوع است نبات او مابین شجر و گیاه و پر شاخ، و برگش مایل بسیاهی و عریضتر از برگ ریحان و دانۀ او زردمایل به سرخی و از نخود کوچکتر و با اندک شیرینی و لزوجه و تخم او سفید و بقدر خشخاش و قسم سیاه او غیرمستعمل است در دوم سرد و مایل بخشکی و نزد بعضی در اول سرد و تر و مستعمل دانۀ او است رادع و مبرد و ملطف و باقوه قابضه و مسکن تشنگی و رافع اورام حاره و چهار و قیه آب او با شکر محلل اورام باطنی و امراض احشا مسهل خلط مراری و رافع مغص و زحیر و ورم مقعد و استسقای حار و حقنۀ او جهت جنون و شری و تنقیۀ امعا و ضماد او جهت ورم معده و التهاب آن و سایر اعضاء و اورام حاره و باد سرخ و سوختگی آتش و زخم آبله وقروح ساعیه و سرطان متقرح و درد سر و عصارۀ او جهت تقویت باصره و فرزجۀ او جهت رفع سیلان حیض و رطوبات و طلای او با نمک جهت جرب و حکه و با نان جهت عزب و با روغن گل سرخ و سفیداب جهت جمیع اورام حاره و غرغرۀ او جهت ورم حلق و درد دندان بغایت مؤثر و بخور ونطول او جهت نزلات و قطور او جهت امراض گوش و بینی نافع و گویند مضر مثانه است و مصلحش قند و بدلش کاکنج و نزد بعضی بطباط و قدر شربتش تاپنج مثقال و در مطبوخات تاده مثقال و از آب او تا بیست مثقال و آب غیر مطبوخ او بغایت مُقَیِّی ٔ است، (تحفۀ حکیم مؤمن)، عنب الثعلب بپارسی سگ انگور گویند و هندویی کیواپی گویند، ارجانی گوید عنب الثعلب سرد و خشک و جگر را سود دارد و آماسها که بر مادۀ او از گرمی باشد منفعت کند و سیلان خون از رحم زنان دفع کند و آب او سده های جگر را بگشاید و آماسهای او را بنشاند و خوردن میوۀ او معتاد نیست بدان سبب که چون خورده شود از او اخلاط بد متولد شود، (ترجمه صیدنۀ ابوریحان بیرونی در معرفت ادویه مفرده) تاجریزی یا عنب الثعلب نباتی است از خانواده سلانه که در مزارع می روید برگهای آن بیضی شکل و سبز و تیره است مادۀ عاملۀ آن سولانین است که در ساقه و برگ یاسمن بری و جوانه های سیب زمینی نیز وجود دارد، سولانین خیلی کم در آب حل می شود طعم آن گس و مقدار استعمال آن دو سانتی گرم تا بیست سانتی گرم است، تاجریزی مناطق حاره مخدر قوی است ولی در نواحی معتدله از اثر تخدیرکننده آن خیلی کم می شود، استعمال این دارو از راه معدی متروک شده، جوشانده تاجریزی (50 گرم در هزار گرم) بعنوان مسکن موضعی بصورت کمپرس بکار رفته و تنقیۀ جوشانیدۀ آن مورد استعمال زیاد دارد، برگ تاجریزی از اجزای بم ترانکیل و پوپولئوم است، (کتاب درمانشناسی ج اول) تاجریزی تیرۀسولاناسه قسمت قابل مصرف:ساق (در ایران میوۀ آن مصرف می شود) مادۀ مؤثر: سولانین (کارآموزی داروسازی جنیدی ص 186)، بیشتر نباتات این تیره (تیره سولانه یا سولاناسه) علفی و بیش از1300 جنس دارند که در حدود 900 جنس آنها از نوع تاجریزی است، گل تاجریزی دارای پنج کاسبرگ بهم چسبیده و جام رنگین آن دارای پنج گلبرگ است که بهم بپوسته و در لبۀ آن پنج دندانه دیده می شود که نمایش گلبرگهاست شمارۀ پرچم های آن نیز پنج است که میله های آن از یکدیگر جدا ولی بساکها بسیار بهم نزدیک شده و لوله ای می سازند که کلاله مادگی ازوسط آن لوله بیرون آمده است و تخمدان آن مرکب از دوخانه است که بهم چسبیده و در هر یک از آنها تخمکهای بسیار است و پس از رسیدن میوه ای می سازد که ممکن است آبدار باشد ولی در داخل آن دانه های بسیار است و کاسۀ گل سبز رنگ همیشه در پایین میوه باقی مانده و ضخیم می شود یا کپسولی تشکیل دهد که برون بر آن خشک باشد، اغلب گیاهان این تیره دارای الکالوئیدهای سمی هستندکه در ساقه و برگ یا ریشه های آنها پراکنده است ولی ممکن است میوه های درشت آنها غیر سمی و خوراکی شوند وساقه های زیرزمینی آنها تکمه های پر از نشاسته بسازندکه خوراکی است، جنس های دستۀ اول که دارای هسته هستند از اینقرارند: 1 - تاجریزی سرخ دارای گلهای بنفش و میوه های قرمز که ملین است و تاجریزی سیاه که میوه های آن سیاه و سمی است، (گیاه شناسی گل گلاب صص 237 - 238)
گیاهی است از تیره بادنجانیان که علفی است و بعض گونه هایش بصورت درختچه اند. برگهای آن پهن و گلهایش منظم و گل آذینش گرزن است. میوه اش سته میباشد انگور روباه عنب الثعلب
گیاهی است از تیره بادنجانیان که علفی است و بعض گونه هایش بصورت درختچه اند. برگهای آن پهن و گلهایش منظم و گل آذینش گرزن است. میوه اش سته میباشد انگور روباه عنب الثعلب