جدول جو
جدول جو

معنی گنبددراز - جستجوی لغت در جدول جو

گنبددراز
(گُمْ بَ دِ)
دهی است از دهستان پیوه ژن بخش فریمان شهرستان مشهد که در 50هزارگزی شمال باختری فریمان و 40هزارگزی شمال راه شوسۀ تهران به مشهد واقع شده است. هوای آن معتدل و سکنه اش 340 تن است. آب آن از قنات تأمین میشود. محصول آن غلات و چغندر و شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(گُمْ بَ)
دهی است از دهستان سرلۀ بخش جانکی گرمسیری شهرستان اهواز که در 53هزارگزی جنوب باختری باغ ملک، کنار راه اتومبیل رو هفتگل به گنبدلران واقع شده است. هوای آن معتدل و سکنه اش 350 تن است. آب آن از رود خانه پرتو تأمین میشود. محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و کارگری شرکت نفت است. ساکنین از طایفۀ جانکی هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(گُمْ بَ دَ / دِ)
دهی است از دهستان تبادکان بخش حومه ارداک شهرستان مشهد که در 32هزارگزی شمال مشهد واقع شده است. موقعیت آن جلگه و هوایش معتدل و سکنه اش 590 تن است. آب آن از رودخانه تامین می شود. محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و مالداری و راه آن اتومبیل رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(گُمْ بَ سَ)
خانه ای که گنبد داشته باشد. خانه ای که بشکل گنبد است. خانه ای که گنبدی ساخته شده:
سوی گنبدسرای غالیه فام
پیش بانوی هند شد بسلام.
نظامی (هفت پیکر ص 147).
آمد از گنبد کبود برون
شد به گنبدسرای صندل گون.
نظامی
لغت نامه دهخدا
کسی که شغل او ساختن گنبد باشد قبه ساز، مانند گنبد ساخته شده: بر وی این آسمان گنبد ساز کرده در های هفت گنبد باز. (نظامی)
فرهنگ لغت هوشیار