جدول جو
جدول جو

معنی گنبدآسا - جستجوی لغت در جدول جو

گنبدآسا
(گُمْ بَ)
مانند گنبد:
کشتی زرین بکف، دریای یاقوتین در او
وز حباب گنبدآسا بادبان انگیخته.
خاقانی (دیوان چ سجادی ص 393).
رجوع به گنبد شود
لغت نامه دهخدا
گنبدآسا
بسان گنبد قبه مانند: کشتی زرین بکف دریای یاقوتین در او وز حباب گنبدآسا بادبان انگیخته. (خاقانی)
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از رندآسا
تصویر رندآسا
رند مانند مانند رندان
فرهنگ فارسی عمید
(گُمْ بَ نُ / نِ / نَ)
محلی از راه که زائر بار اول گنبد مزار امام یا امامزاده را تواند دید. (مؤلف) ، آنچه رانندگان یا شاگرد رانندگان از زائر گیرند هنگامی که به نقطه ای رسند که گنبد مزار از آنجا نمایان باشد
لغت نامه دهخدا
(گُمْ بَ سَ)
خانه ای که گنبد داشته باشد. خانه ای که بشکل گنبد است. خانه ای که گنبدی ساخته شده:
سوی گنبدسرای غالیه فام
پیش بانوی هند شد بسلام.
نظامی (هفت پیکر ص 147).
آمد از گنبد کبود برون
شد به گنبدسرای صندل گون.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(گُمْ بَ دِ ذَ)
آتشکده. (مزدیسنا چاپ 1 ص 189) :
سوی گنبد آذر آرید روی
به فرمان پیغمبر راستگوی.
دقیقی.
چهارم ورا نام نوش آذرا
کجا گرد اوگنبد آذرا.
فردوسی
لغت نامه دهخدا
(گُمْ بَ دِ)
کنایه از حباب و آن شیشه مانندی باشد که به وقت باریدن باران بر روی آب بهم برسد. (برهان) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
کسی که شغل او ساختن گنبد باشد قبه ساز، مانند گنبد ساخته شده: بر وی این آسمان گنبد ساز کرده در های هفت گنبد باز. (نظامی)
فرهنگ لغت هوشیار
نام برجی در شونادشت امیری واقع در لاریجان آمل
فرهنگ گویش مازندرانی