جدول جو
جدول جو

معنی گناباد - جستجوی لغت در جدول جو

گناباد
(گُ)
شهر گناباد که نام سابق آن جونمید بوده در 286هزارگزی مشهد و 212هزارگزی بیرجند، در سر سه راهی زاهدان و مشهد و یزد واقع شده و مختصات جغرافیایی آن به شرح زیر است: طول 58 درجه و 41 دقیقه، عرض 34 درجه و 21 دقیقه. بطوری که آثارو علائم نشان میدهد گناباد یکی از شهرهای قدیمی است که در زمان سلاطین هخامنشی ایجاد شده، برای اثبات مدعا قرائنی وجود دارد، از قبیل قبر پیران ویسه قلعۀ فرود و قلعۀ رستم و قریۀ معروف پشنگ که در اصطلاح محلی معروفند. این شهر با وجود اینکه در سر راه تجارتی زاهدان به یزد قرار گرفته ترقی قابل ملاحظه ای نکرده است. جز یک خیابان شمالی جنوبی جدیدالاحداث، بقیۀ معابر تغییراتی نکرده است. زندگانی آنان نیز بطور ساده و مانند دهاتی ها انجام میگیرد. این شهر دارای قریب 7333 تن جمعیت، 104 باب مغازه مختلف، یک بیمارستان 30تختخوابی و بهداری، یک دبیرستان و دو دبستان می باشد. آب مشروبی شهر از دو رشته قنات که از براکوه بطرف شهر کشیده شده و عمق آنها به 350 الی 400 گز میرسد وآب آنها هیچ وقت رو به نقصان نمی گذارد تأمین می شود. از آثار تاریخی آن مسجدجامع است که مربوط به قرن هفتم هجری است و کتیبه هائی بخط کوفی در آن نوشته شده است. در 30هزارگزی جنوب باختری آن نیز محلی است به نام ارک فرود که در بالای ارتفاعات واقع شده است. مطلعین محل اظهار میدارند که در زیر این کوه، غاری وجود دارد که دو مدخل خاوری و باختری دارد، لیکن تاکنون کسی موفق نشده به داخل آن برود. دیگر از آثار تاریخی گناباد قبر پیران ویسه است که در بالای ارتفاعات مجاورزیبد می باشد. در ارک فرود آبشارهای متعددی وجود دارد که ارتفاع آنها تا چهل گز میرسد و در موقع فراوانی آب، تماشائی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصادم دو جریان با یکدیگر که گرد هم می چرخد و تنورۀ بزرگی از گرد و خاک که دارای حرکت دورانی است تشکیل می دهد و وسعت میدان آن تا حدود صد مایل دیده شده است، دیوباد، سنگ دوله
فرهنگ فارسی عمید
سکۀ نقره به وزن نیم مثقال (نصف قران) که در زمان قاجاریه رواج داشته. این سکه را رئیس ایل جوان شیر در پناه آباد (قلعۀ شوشی) ضرب کرده بود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تندباد
تصویر تندباد
طوفان، جریان شدید هوا، باد سخت و تند، توفان، دومان، کولاک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گنج باد
تصویر گنج باد
گنجی که بی رنج و زحمت به دست آید، گنج باد آورده
فرهنگ فارسی عمید
(گُ)
امیر حاج حسینی. از شعرای شیعۀ سادات جنابد خراسان معاصر امیر علیشیر نوایی. رجوع به امیر حاج حسینی و ریحانه الادب ج 1 ص 108 شود
لغت نامه دهخدا
(پَ)
مخفف پناه آباد نام دیگر قلعه شوشی که پناه خان رئیس ایل جوانشیر بنا کرد. رجوع به ابراهیم خلیل خان شود
لغت نامه دهخدا
(پَ)
پنابادی. مخفف پناه آبادی. سکۀ منسوب به پناه آباد. و در زمان ما پناباد معادل باده شاهی یعنی نیم قران است. رجوع به پناه آباد شود
لغت نامه دهخدا
(غَنْ نا)
کوه غناباد، قصبه ای است از توابع بادغیس در خراسان. همان گناباد امروزه است. رجوع به نزهه القلوب چ لیدن ص 153 و گناباد شود
لغت نامه دهخدا
(سَ)
قریه ای است در طوس قبر حضرت رضا (ع) در این محله است و تقریباً یک میلی طوس واقعشده. (از معجم البلدان). دهکدۀ کوچکی بوده که قبل از آباد شدن مشهد از قرای طوس بشمار میرفته، ولی اکنون مانند نوغان دهکدۀ مزبور جزو قریۀ مشهد درآمده و قنات آن در کوی سرآب جاری است. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(گَ)
دهی است از دهستان لاشار بخش بمپور شهرستان ایرانشهر واقع در 56000گزی جنوب بمپور، کنار راه شوسۀ بمپور به چاه بهار. هوای آن گرم و دارای 250 تن سکنه است. آب آنجا از قنات و محصول آن غلات، خرما، برنج و ذرت میباشد. شغل اهالی زراعت وراه آن فرعی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(گُ نِ)
شهری است از بلاد بین نیریز و داراب و فسا (در جنوب شهر خیر و شمال شرقی فسا و جنوب غربی نیریز) معرب آن جشناباد است. (تاریخ مغول ص 381)
لغت نامه دهخدا
سکه ای از نقره معادل نیم ریال که آنرا منسوب به پناه آباد (قله شوش) دانسته اند که در آنجا ضرب شده و (پناه آبادی) نام داشته. این کلمه به (پناه آباد) و بعد به (پناباد) تبدیل یافته است پناباد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رکناباد
تصویر رکناباد
نام کنادی (قنات) که رکن الدوله دیلمی در شیراز بنیاد کرده
فرهنگ لغت هوشیار
آن باد که بر مثال آسیایی گردد، تنوره بزرگ گرد و خاک که در اثر وزش باد میچرخد
فرهنگ لغت هوشیار
ساحل جزیره، مجموعه چند جزیره نزدیک بهم مجمع الجزائر: همان تا بدین گنگبار از شگفت چه بینیم کان یاد باید گرفت. (گرشا)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گردباد
تصویر گردباد
((گِ))
بادی باحرکت چرخشی توأم رو به جلو و رو به بالا
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تندباد
تصویر تندباد
باد تند و سخت که با رعد و برق شدید همراه است، توفان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پناباد
تصویر پناباد
((پَ))
سکه نقره به وزن نیم مثقال، رایج در زمان قاجاریه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تندباد
تصویر تندباد
Storminess
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تندباد
تصویر تندباد
orageux
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از تندباد
تصویر تندباد
סוֹעֵר
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از تندباد
تصویر تندباد
तूफानीपन
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از تندباد
تصویر تندباد
badai
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از تندباد
تصویر تندباد
ความพายุ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از تندباد
تصویر تندباد
stormachtigheid
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از تندباد
تصویر تندباد
tempestuosità
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از تندباد
تصویر تندباد
tormentosidad
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از تندباد
تصویر تندباد
tempestuosidade
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از تندباد
تصویر تندباد
风暴性
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از تندباد
تصویر تندباد
burzliwość
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تندباد
تصویر تندباد
буряність
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تندباد
تصویر تندباد
Stürmigkeit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تندباد
تصویر تندباد
бурность
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تندباد
تصویر تندباد
嵐の激しさ
دیکشنری فارسی به ژاپنی