جدول جو
جدول جو

معنی گلیسرله - جستجوی لغت در جدول جو

گلیسرله
(گْلی / گِ سِ رُ لِ)
رجوع به گلیسره شود
لغت نامه دهخدا
گلیسرله
فرانسوی گلیسره بنگرید به گلیسره اشکال دارویی نیمه جامدی که مورد استعمال خارجی دارند و حامل آنها گلیسره دامیدن یا گلیسرل است
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گلیسرین
تصویر گلیسرین
مایعی غلیظ، بی رنگ، شیرین و قابل اشتعال که برای چرب کردن دست و صورت و نرم نگه داشتن پوست بدن استعمال می شود که در صنایع دارویی، بهداشتی، غذایی و نظامی به کار می رود
فرهنگ فارسی عمید
(گْلی / گِ سِرِ)
گلیسره ها اشکال دارویی نیمه جامدی میباشند که برای استعمال خارجی مصرف میشود و حامل آنها گلیسره دامیدن است. برای تهیۀ آنها مانند پمادها مواد دارویی را قبلاً بصورت گرد نرمی درآورده باگلیسره دامیدن مخلوط می کنند. برخی از گلیسره ها با اختلاط مادۀ دارویی و گلیسرین تهیه می شود، مانند گلیسره فنله. گلیسرهای دیگر که در کدکس 1937 میلادی ذکر شده به قرار زیر است: گلیسره اسید بوریک، گلیسره اسید تارتریک، گلیسره اکسید دو زنگ، گلیسره تانن، گلیسره فنله و گلیسره فنله مرکب. (از کارآموزی داروسازی دکتر جنیدی، ص 157 و 127). و رجوع به روش تهیه مواد آلی صفوی گلپایگانی ص 437 شود
لغت نامه دهخدا
(گْلی / گِ سِ رُ)
رجوع به گلیسرین شود
لغت نامه دهخدا
(گُ سَ / سِ)
دهی است از دهستان کلیائی بخش سنقر کلیائی شهرستان کرمانشاهان واقع در 42000گزی شمال باختری سنقر و 2000گزی شمال ده خداداد. هوای آن سرد و دارای 180 تن سکنه است. آب آن از چشمه و محصول آن غلات، حبوبات و توتون است. شغل اهالی زراعت و صنایع دستی آنان قالیچه، جاجیم و پلاس بافی است. تابستان از کویجه اتومبیل میتوان برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(گْلی / گِ سِ)
گلیسرل. پروپانترل. جسم متبلوری است که در حدود 18 و 19 زینه ذوب میشود و ضمناً باید در نظر گرفت که حتی در کمتر از صفر زینه خاصیت فوق ذوب دارد. وزن مخصوص آن در 20 زینه حرارت 1/261 است و در 290 زینه میجوشد، در صورتی که گلیسرین خالص و بدون آب باشد محرک و کمی محرق است، ولی اگر به آن چند سانتیمتر مکعب آب بیفزایند این خاصیت را از دست میدهد. اگر گلیسرین را در محل مرطوبی در ظروف سرباز بحال خود بگذارند یک چهارم حجم خود جذب آب میکند. گلیسرین با اسیدها اترها را تولید می کند. (از کارآموزی داروسازی جنیدی ص 153). گلیسرین یا گلیسرل یک الکل سه اتمی است که از پرپان مشتق میگردد. (درمان شناسی تألیف عطایی ص 446). همچنین رجوع به روش تهیۀ مواد آلی ص 46، 47، 48، 58، 172، 187، 395، 443، 444 و 449 و گیاه شناسی ثابتی ص 25، 79 شود
لغت نامه دهخدا
فرانسوی پیه زا دار اشکال دارویی نیمه جامدی که مورد استعمال خارجی دارند و حامل آنها گلیسره دامیدن یا گلیسرل است
فرهنگ لغت هوشیار
فرانسوی پیه زاد در تداول به گلیسرین اشتهار دارد و آن مایعی است لزج و بیرنگ و سنگین تر از آب (وزن مخصوصش 265، 1 میباشد)، اگر در آب ریخته شود در زیر آن جمع میگردد. مزه اش شیرین است و با آب و الکل بهر نسبت مخلوط میشود. در 290 درجه میجوشد و بسختی جامد میگردد ولی بلور های جامد آن در کمتر از 18 درجه ذوب نمیشوند. این ماده برای نرم کردن پوست و شیرین کردن خمیر دندانها و شربتهای بیماران مبتلا بمرض قند استعمال میگردد. گلیسرل در اکثر چربیها بحالت اترسل موجود است و جزو الکلهای آلی است و دارای سه عامل الکلی میباشد در صنعت برای تهیه گلیسرل معمولا چربیها را با سود محرق میجوشانند مخلوطی از صابون و گلیسرل حاصل میشود. در این مخلوط نمک میریزند صابون رومیایستد و گلیسرل در آب نمک حل میگردد. صابون را بر میدارند و محلول گلیسرل در آب نمک را در خلا (بعلت آنکه نقطه جوش آن پایین آید و بخارات گلیسرل تجزیه نشوند) تقطیر میکنند
فرهنگ لغت هوشیار
در تداول به گلیسرین اشتهار دارد و آن مایعی است لزج و بیرنگ و سنگین تر از آب (وزن مخصوصش 265، 1 میباشد)، اگر در آب ریخته شود در زیر آن جمع میگردد. مزه اش شیرین است و با آب و الکل بهر نسبت مخلوط میشود. در 290 درجه میجوشد و بسختی جامد میگردد ولی بلور های جامد آن در کمتر از 18 درجه ذوب نمیشوند. این ماده برای نرم کردن پوست و شیرین کردن خمیر دندانها و شربتهای بیماران مبتلا بمرض قند استعمال میگردد. گلیسرل در اکثر چربیها بحالت اترسل موجود است و جزو الکلهای آلی است و دارای سه عامل الکلی میباشد در صنعت برای تهیه گلیسرل معمولا چربیها را با سود محرق میجوشانند مخلوطی از صابون و گلیسرل حاصل میشود. در این مخلوط نمک میریزند صابون رومیایستد و گلیسرل در آب نمک حل میگردد. صابون را بر میدارند و محلول گلیسرل در آب نمک را در خلا (بعلت آنکه نقطه جوش آن پایین آید و بخارات گلیسرل تجزیه نشوند) تقطیر میکنند
فرهنگ لغت هوشیار
اطراف حلقوم و حنجره
فرهنگ گویش مازندرانی
صدایی برای صاف کردن گلو
فرهنگ گویش مازندرانی
گلوله
فرهنگ گویش مازندرانی