جدول جو
جدول جو

معنی گلپایگان - جستجوی لغت در جدول جو

گلپایگان
(گُ پَ)
یکی از شهرستانهای استان ششم خوزستان خلاصۀ مشخصات آن بشرح زیر است: حدود: از شمال به شهرستان اراک، از جنوب به شهرستان اصفهان و فریدن، از خاور به بخش میمه شهرستان کاشان و از باختر به بخش الیگودرز از شهرستان بروجرد. هوای شهرستان نسبت به پستی و بلندیهایی که دارد متغیر است، بدین معنی که هوای قسمت های کوهستانی بخش مرکزی و بخش خوانسار سردسیر و قسمتهای جلگه ای معتدل است. سلسله جبال مرکزی ایران از این شهرستان میگذرد و جهت ارتفاعات از شمال باختر به جنوب خاوری است و مرتفعترین قسمت کوهها در جنوب شهرستان قرار گرفته و خطالرأس آنها حد طبیعی این شهرستان با شهرستان های فریدن و اصفهان است. مرتفعترین قله کوههای مذکور معروف به قله حاجی قارا به ارتفاع 3659 گز است. مهمترین رود خانه شهرستان رود خانه مشهور به قبله است که از کوههای جنوبی خوانسار ودره های دایی، دربند و دره دراز سرچشمه گرفته و پس ازعبور از بخش خوانسار وارد بخش مرکزی گلپایگان میشودو رود خانه دیگری به نام لعل بار یا اناربار نیز دارد که از کوههای بختیاری سرچشمه گرفته و اخیراً در نزدیکی قریۀ اختخوان سد مهمی روی این رودخانه بنا شده. رودخانه مذکور پس از گذشتن از گلپایگان به رود خانه لعل بار معروف قسمتی از قرای کنار رود خانه شهرستان محلات و بخش دلیجان و بخش حومه شهرستان قم را مشروب و در خاور شهرستان قم به مسیله منتهی میشود. طغیان آن مانند سایر رودهای کشور اواخر زمستان و اوایل بهار و موقع بارندگی است. محصول عمده شهرستان عبارت است از غلات، پنبه، حبوبات، میوه جات و لبنیات. شهر گلپایگان بوسیلۀ راه شوسه از طریق خمین به قم، اراک و خوانسار مربوط است. این شهرستان از دو بخش مرکزی گلپایگان و بخش خوانسار تشکیل شده است. این شهر از چهار دهستان و 10 آبادی تشکیل شده که جمعیت آن به اضافۀ سکنۀ شهر 22000 تن است. 1- دهستان جلگه دارای 18 آبادی که جمعیت آن به اضافۀ سکنۀ مرکز ده 16500 تن است. 2- دهستان پشتکوه دارای 9 آبادی که جمعیت آن به اضافۀ سکنۀ مرکز ده 6300 تن است. 3- دهستان عربستان دارای 8 آبادی که جمعیت آن به اضافۀ سکنۀ مرکز ده 6500 تن است. 4- دهستان حومه کنار رودخانه دارای 24 آبادی به اضافۀ سکنۀ مرکز ده 3500 تن است و جمع69 آبادی 54800 تن. بخش خوانسار دارای 14 آبادی و دارای 12000 نفر سکنه است. بنابر آمار فوق شهرستان گلپایگان از 83 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده، جمعیت آن 66800 تن است. مذهب ساکنین بخش مسلمان و زبان مادری آنها فارسی است. شهر گلپایگان در 106هزارگزی جنوب خاوری اراک و 213هزارگزی جنوب باختری قم واقع و مختصات جغرافیائی آن بشرح زیر است. طول 50 درجه و 18 دقیقه و عرض 33 درجه و 26 دقیقه، اختلاف ساعت با تهران 4 دقیقه و 30 ثانیه است، یعنی وقتی طهران ساعت 12 است گلپایگان ساعت 11 و 55 دقیقه و 30 ثانیه است. ارتفاع شهر از سطح اقیانوس 1924 گز است. بنابراین 724 متر از تهران و 950 متر از قم مرتفعتر و به همین لحاظ هوای آن نیز از دو شهر مذکور سردتر است. شهر گلپایگان یکی از شهرهای قدیمی کشور بوده و دارای ابنیه و عمارات قدیمی از جمله مسجد و مناری از دوره سلاجقه است. بنای امامزاده 17 تن و از دوره صفویه و کتیبه آن بنام امامقلی خان منقوش است. سکنۀ شهر به اضافۀ 9 آبادی نزدیک در حدود 22هزار تن است. این شهر یک دانشسرا، یک دبیرستان و شش باب دبستان دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6). نام شهری است به عراق در میان اسپاهان و همدان و بانی آن همای چهره آزاد بنت بهمن درازدست پسر اسپندیار روئین تن بوده و آنرا چهرزادگان مینامیدند و جرفادقان معرب آن است. (آنندراج) :
تا بخت جاودان بتو داده ست فر و جاه
گل پایگان بهشت کند فر و جاه تو.
امیرمعزی (دیوان ص 678)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(سَ سِ)
دهی است از بخش خوانسار شهرستان گلپایگان. دارای 310 تن سکنه. آب آن از قنات و محصول آنجا غلات، لبنیات و شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(نَ بُدْ دی نِ گُ یَ)
از شاعران قصیده سرای قرن پنجم هجری است. وی در خدمت خواجه نظام الملک میزیسته و نایب شرف الملک صاحب دیوان خواجه بوده است، و به روایت حمدالله مستوفی در آخر عهد سلاجقه درگذشته و کتاب ’بشروهند’ ازمنظومات اوست. از احوال این شاعر اطلاع مبسوطی در دست نیست. از اشعار اوست:
مرااگرچه چو دامن فکنده ای در پای
به هرزه باز ندارم تو را ز دامان دست
جمال روی تو را زلف توست دامنگیر
وگرنه می بری از آفتاب تابان دست
در آرزوی کنار تو خفته ام شبها
در آن خیال که یک شب دهی به پیمان دست
رسیدروز جوانی به پیری و نزدم
شبی به دامن وصل تو در شبستان دست
منم که بلبل طبعم چو در نوا آید
ز لحن خویش بشوید هزاردستان دست.
دماغ عقل به دیوانگی شود مایل
اگر تو سلسلۀزلف را بجنبانی
ز سر گرفت جهان با فسانۀ من و تو
حدیث یوسف مصری و پیر کنعانی
حدیث لعل تو میرفت در حدود یمن
عقیق را ز حیا سرخ گشت پیشانی
هزار یوسف گم گشته راتوانی یافت
سرآستین جمال خود ار بیفشانی.
رجوع به تاریخ گزیده ص 626 و تذکرۀهفت اقلیم (اقلیم چهارم) و آتشکدۀ آذر ص 212 و نگارستان سخن ص 119 و فهرست کتاب خانه مجلس ص 436 و مجمعالفصحا ج 1 ص 634 و روز روشن ص 685 و غزالی نامه ص 305 شود
لغت نامه دهخدا
(هَُ رِ نَ)
دهی است از بخش خوانسار شهرستان گلپایگان واقعدر 8 هزارگزی شمال خوانسار و یکهزارگزی باختر راه شوسۀ خوانسار به گلپایگان. جایی است کوهستانی، معتدل و دارای 563 تن سکنه. از قنات مشروب میشود و محصول عمده اش غله، تریاک، تنباکو و لبنیات، و کار مردم زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(وَ زَ نِ)
دهی از دهستان عربستان شهرستان گلپایگان، کنار راه مالرو فیلارخصی به خم وبیج. سکنۀ 985 تن است. آب آن از چشمه و قنات تأمین می شود. محصول آنجا غلات و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(مَ رَ عَ)
دهی است از دهستان جلگۀ شهرستان گلپایگان، در 12هزارگزی شرق گلپایگان و 12هزارگزی راه خونسار، در جلگۀ گرمسیر واقع و دارای 335 تن سکنه است. آبش از قنات و چاه، محصولش غلات، شغل مردمش زراعت، و صنایع دستی زنان کرباس بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان کنار رود خانه بخش حومه شهرستان گلپایگان واقع در 6 هزارگزی شمال خاوری گلپایگان و 4 هزارگزی خاور راه شوسۀ گلپایگان به خمین. ناحیه ایست جلگه و دارای آب و هوای معتدل، و 102 تن سکنه. آب آن از قنات تأمین میشود. محصول آن غلات و لبنیات و پنبه است. اهالی به زراعت و گله داری اشتغال دارند. راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(دَ جِ)
دهی است از دهستان جلگه شهرستان گلپایگان. واقع در 10هزارگزی شمال خاوری گلپایگان و 4هزارگزی خاور راه مالرو امام زاده ابراهیم به قلعه خان، با 374 تن سکنه. آب آن از چشمه و قنات و چاه و راه آن مالروست و دبستانی دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(دَ جِ دَ)
دهی است از دهستان جلگه شهرستان گلپایگان واقع در 10هزارگزی شمال خاوری گلپایگان و 4هزارگزی خاور راه مالرو امامزاده ابراهیم به قلعه کان، با 374 تن سکنه. آب آن از چشمه و قنات و چاه و راه آن مالروست. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(دَرْ رَ)
دهی است از دهستان کنار رودخانه شهرستان گلپایگان. واقع در 12هزارگزی شمال گلپایگان و 5 هزارگزی خاور راه شوسۀ گلپایگان خمین. آب آن از قنات و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان عربستان بخش مرکزی شهرستان گلپایگان. سکنۀآن 1514 تن. محصول عمده آن غلات و لبنیات. آب آن ازچشمه و قنات است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(چِ)
دهی از دهستان عربستان شهرستان گلپایگان است و 528 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(سَ)
دهی از دهستان کنار رودخانه شهرستان گلپایگان. دارای 863 تن سکنه است. آب آن از قنات و محصول آن غلات، پنبه و لبنیات است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(گُ پَ)
دهی است از دهستان رستم بخش فهلیان و ممسنی شهرستان کازرون واقع در 47000گزی شمال باختری فهلیان، کنار راه عمومی تنگ تامرادی. هوای آن گرم و دارای 136 تن سکنه است. آب آن از چشمه و رود خانه تنگ و محصول آن غلات و برنج است. شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(فَ رَ اَ مَ)
دهی است از دهستان کناررود خانه شهرستان گلپایگان، واقع در 12هزارگزی شمال گلپایگان و دوهزارگزی خاور شوسۀ گلپایگان به خمین. ناحیه ای است واقع در جلگه و معتدل و دارای 82 تن سکنه. از قنات مشروب میشود. محصولاتش غلات، لبنیات و پنبه است. اهالی به کشاورزی و گله داری گذران میکنند. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(قِ)
دهی از دهستان ’کنار رود خانه ’ شهرستان گلپایگان است. موقع جغرافیایی آن جلگه و معتدل است. سکنۀ آن 79 تن می باشد. این ده در 6 هزارگزی شمال گلپایگان و 2 هزارگزی خاور شوسۀ گلپایگان به خمین واقع است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(تَ جَ رِ)
دهی از دهستان عربستان شهرستان گلپایگان است که در 31 هزارگزی جنوب خاوری گلپایگان و بر کنار راه مالرو نیشان به رحمت آباد قرار دارد. کوهستانی و معتدل است و 761 تن سکنه دارد. آب آن از قنات و محصول آنجا غلات و لبنیات و شغل مردم زراعت و گله داری است وراه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(خُ)
دهی است از دهستان پشتکوه لرستان شهرستان گلپایگان واقع در 18 هزارگزی جنوب باختر گلپایگان. این ده کوهستانی با آب و هوای کوهستانی و آب آن از چشمه و قنات و محصول آن غلات و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری و راه مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان پشت کوه گلپایگان در 27 هزارگزی جنوب باختری گلپایگان و نه هزارگزی باختر راه مالرو ولیت بار خبگ. جلگه و گرم سیر است. 276تن سکنۀ شیعۀ فارسی و لری دارد. آب آن از قنات و محصول آن غلات است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(پُ)
نام بلوکی در گلپایگان دارای ده قریه و تقریباً 928 خانوار ودر حدود 4640 سکنه. (جغرافیای سیاسی ایران تألیف کیهان صص 406-407). مساحت آن 8 تا 10 فرسخ حد شمالی سه ده، شرقی شهر، جنوبی رودخانه و غربی کوه بربرود
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان بربرود بخش الیگودرز شهرستان بروجرد، واقع در 13 هزارگزی شمال الیگودرز و 6 هزارگزی شمال شوسۀ الیگودرز به گلپایگان، جلگه معتدل، سکنه 812 تن، آب آن از قنات محصول آنجا غلات، لبنیات، پنبه، چغندر، شغل اهالی زراعت و گله داری، صنایع دستی زنان قالی و جاجیم بافی است و راه اتومبیل رو دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(گُ)
کمای را گویند و آن گیاهی باشد بغایت گنده و بدبوی. (برهان) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(گَ یِ)
همان صحرای گرمابکان است. (فارسنامۀ ناصری ص 25 فهرست) : او امیر اصفهان و کره و گربایگان بود. (کتاب النقض ص 320). سعید قداح برشکل طبیبان میگشت در نواحی اصفهان و کره و گربایگان. (کتاب النقض ص 320)
لغت نامه دهخدا
(گُ یِ)
گلپایگان (؟) : چون بحدود نهاوند و کره و گرپایگان و آن بقعه رسید جهل و کم مایگی و کم یقینی مشبهیان بدانست. (کتاب النقض ص 323). بایستی که به قم و کاشان بودی نه بکره و گرپایگان. (کتاب النقض ص 325). رجوع به گلپایگان شود
لغت نامه دهخدا
(مِ)
دهی است از دهستان توابع شهرستان گلپایگان، واقع در 30هزارگزی جنوب شرقی گلپایگان و 11هزارگزی شرق راه شوسۀخوانسار به گلپایگان. کوهستانی و معتدل. دارای 266 تن سکنه. شغل اهالی زراعت و گله داری است و محصول آن غلات و لبنیات است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
تصویری از پایگان
تصویر پایگان
سلسه مراتب، درجات
فرهنگ واژه فارسی سره