جدول جو
جدول جو

معنی گلوگرفتگی - جستجوی لغت در جدول جو

گلوگرفتگی
(گُ / گَ گِ رِ تَ / تِ)
گرفتگی آواز. (ناظم الاطباء). عمل گلو گرفتن. حالتی که به مردم گریان دست دهد چون گریه نگه دارند. صهل. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بوگرفتگی
تصویر بوگرفتگی
بدبویی، گندیدگی، تعفن
فرهنگ فارسی عمید
(دِ گِ رِ تَ / تِ)
حالت و چگونگی دل گرفته. دل گرفته بودن. غصه. غم. هم. رجوع به دل گرفته و دل گرفتن شود
لغت نامه دهخدا
(گِ رِ تَ / تِ)
الفت. انس، تعود. اعتیاد. عادت یافتگی
لغت نامه دهخدا
(چَ دَ / دِ)
صداگرفته و نفس گرفته، خفه شده، هر چیزی که گلوی آن را مسدود کرده باشند. خفه کرده. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا