آنچه به رسم تحفه و هدیه به جایی بفرستند، چیزهای خوردنی از قبیل انجیر و مغز گردو و امثال آن ها که به نخ کشیده باشند، برای مثال خواجۀ ما ز بهر گنده پسر / کرد از خایۀ شتر گلوند (طیان - شاعران بی دیوان - ۳۱۴)آنچه به رَسم تحفه و هدیه به جایی بفرستند، چیزهای خوردنی از قبیل انجیر و مغز گردو و امثال آن ها که به نخ کشیده باشند، برای مِثال خواجۀ ما ز بهر گنده پسر / کرد از خایۀ شتر گلوند (طیان - شاعران بی دیوان - ۳۱۴)
گلوبند، هر چیز که به طریق تحفه و هدیه به کسی فرستند، مرسله، گلوبند مانندی از گردو و انجیر که آن را به هدیه فرستندگلوبند، هر چیز که به طریق تحفه و هدیه به کسی فرستند، مرسله، گلوبند مانندی از گردو و انجیر که آن را به هدیه فرستند
خیار بزرگ که برای تخم نگه دارند، خیار، خربزۀ نارس، انجیر و خرمای خشک که به نخ بکشندخیار بزرگ که برای تخم نگه دارند، خیار، خربزۀ نارس، انجیر و خرمای خشک که به نخ بکشند
گلوبند، هر چیز که بطریق تحفه و هدیه بکسی فرستند مرسله، گلوبند مانندی از گردو و انجیر که آنرا بهدیه فرستندگلوبند، هر چیز که بطریق تحفه و هدیه بکسی فرستند مرسله، گلوبند مانندی از گردو و انجیر که آنرا بهدیه فرستند
دستبند و مرسله از گردو و انجیر و غیره: (خواجه ما ز بهر گنده پسر کرد از خایه شتر کلوند)، (رودکی)، خیار با درنگ و انجیر و گردو و قیسی و خرمای خشک برشته کشیده کلوندهدستبند و مرسله از گردو و انجیر و غیره: (خواجه ما ز بهر گنده پسر کرد از خایه شتر کلوند)، (رودکی)، خیار با درنگ و انجیر و گردو و قیسی و خرمای خشک برشته کشیده کلونده
پنبه برزده که به جهت رشتن گلوله کرده باشند: در میانشان نجیب منده من همچو در بند خار گلغنده. (سوزنی در هجو نجیب منده)، سست کاهلپنبه برزده که به جهت رشتن گلوله کرده باشند: در میانشان نجیب منده من همچو در بند خار گلغنده. (سوزنی در هجو نجیب منده)، سست کاهل
باغبان: همچو گلبندی که تا افتد گلی بندد بجا داغ دیگر می نهم یک داغ چون بهتر کنم. (نظام دست غیب)، نوعی پارچه ابریشمین رنگینباغبان: همچو گلبندی که تا افتد گلی بندد بجا داغ دیگر می نهم یک داغ چون بهتر کنم. (نظام دست غیب)، نوعی پارچه ابریشمین رنگین
دستبند و مرسله از گردو و انجیر و غیره، خیار و بادرنگ و انجیر، گردو و خرمای خشک به رشته کشیدهدستبند و مرسله از گردو و انجیر و غیره، خیار و بادرنگ و انجیر، گردو و خرمای خشک به رشته کشیده