شب بوی. (صحاح الفرس). گیاهی است از خانوادۀ گل سرخ. (گیاه شناسی ثابتی ص 210). گونه ای است از نسترن که در گیفان و بجنورد یافت میشود و بنام گل زرد معروف است، یک جور از این گونه به نام گل دورنگ شناخته میشود. گونۀ دیگری هم هست به نام گل زرد میخوانند. (جنگل شناسی ساعی ج 1 ص 271). درختچه های خرد از این گل در راه گیفان به بجنورد به حال وحشی است و برای پرچین در نقاط کوهستانی پیرامون باغها میکارند. ورد اصفر. قسمی گل محمدی به رنگ زرد و از آن قسمی پرپر است که به نهایت زیباست. (یادداشت مؤلف) : تا چو بر شاخ گل زرد چو دینار شود لالۀ سرخ چو بیجاده بتابد ز کمر. فرخی. گل زرد و گل خیری و بید باد شبگیری ز فردوس آمدند امروز سبحان الذی اسری. منوچهری. گل زرد و گل دورو گل سرخ و گل نسرین ز درد و داغ دادستند ما را خط استغنی. منوچهری. دل غالیه فام است و رخش چون گل زرد است گویی که شب دوش می و غالیه خورده ست. منوچهری. تو پنداری که نسرین و گل زرد بباریده ست برپیروزه گون لاد. ناصرخسرو. رویم گل زردشد از درد جهالت وین سرو بناوقت بخمید چو چنبر. ناصرخسرو. در این باغ از گل سرخ و گل زرد پشیمانی نخورد آن کس که برخورد. نظامی. ، مجازاً خورشید در این بیت: هزاران نرگس از چرخ جهانگرد فروشد تا برآمد یک گل زرد. نظامی
شب بوی. (صحاح الفرس). گیاهی است از خانوادۀ گل سرخ. (گیاه شناسی ثابتی ص 210). گونه ای است از نسترن که در گیفان و بجنورد یافت میشود و بنام گل زرد معروف است، یک جور از این گونه به نام گل دورنگ شناخته میشود. گونۀ دیگری هم هست به نام گل زرد میخوانند. (جنگل شناسی ساعی ج 1 ص 271). درختچه های خرد از این گل در راه گیفان به بجنورد به حال وحشی است و برای پرچین در نقاط کوهستانی پیرامون باغها میکارند. ورد اصفر. قسمی گل محمدی به رنگ زرد و از آن قسمی پرپر است که به نهایت زیباست. (یادداشت مؤلف) : تا چو بر شاخ گل زرد چو دینار شود لالۀ سرخ چو بیجاده بتابد ز کمر. فرخی. گل زرد و گل خیری و بید باد شبگیری ز فردوس آمدند امروز سبحان الذی اسری. منوچهری. گل زرد و گل دورو گل سرخ و گل نسرین ز درد و داغ دادستند ما را خط استغنی. منوچهری. دل غالیه فام است و رخش چون گل زرد است گویی که شب دوش می و غالیه خورده ست. منوچهری. تو پنداری که نسرین و گل زرد بباریده ست برپیروزه گون لاد. ناصرخسرو. رویم گل زردشد از درد جهالت وین سرو بناوقت بخمید چو چنبر. ناصرخسرو. در این باغ از گل سرخ و گل زرد پشیمانی نخورد آن کس که برخورد. نظامی. ، مجازاً خورشید در این بیت: هزاران نرگس از چرخ جهانگرد فروشد تا برآمد یک گل زرد. نظامی
دهی است از دهستان کوهدشت بخش طرهان شهرستان خرم آباد واقع در 12هزارگزی جنوب خاوری کوهدشت و 14هزارگزی جنوب اتومبیل رو خرم آباد به کوهدشت. هوای آن معتدل و دارای 180 تن سکنه است. آب آن از نهر و چاه و محصول آن غلات و لبنیات است. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان سیاه چادربافی است. راه آن اتومبیل رو است و ساکنان از طایفۀ سوری و چادرنشین اند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
دهی است از دهستان کوهدشت بخش طرهان شهرستان خرم آباد واقع در 12هزارگزی جنوب خاوری کوهدشت و 14هزارگزی جنوب اتومبیل رو خرم آباد به کوهدشت. هوای آن معتدل و دارای 180 تن سکنه است. آب آن از نهر و چاه و محصول آن غلات و لبنیات است. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان سیاه چادربافی است. راه آن اتومبیل رو است و ساکنان از طایفۀ سوری و چادرنشین اند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
دهی است از دهستان زردلان بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان واقع در 57000گزی جنوب خاوری کرمانشاه و 15000گزی سراب به فیروزآباد. هوای آن سرد و دارای 80 تن سکنه است. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و لبنیات است. شغل اهالی زراعت و گله داری می باشد و در آنجا زغال وهیزم تهیه میشود. راه آن مالرو است و ساکنان از طایفۀ بالاوند هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
دهی است از دهستان زردلان بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان واقع در 57000گزی جنوب خاوری کرمانشاه و 15000گزی سراب به فیروزآباد. هوای آن سرد و دارای 80 تن سکنه است. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و لبنیات است. شغل اهالی زراعت و گله داری می باشد و در آنجا زغال وهیزم تهیه میشود. راه آن مالرو است و ساکنان از طایفۀ بالاوند هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
دهی است از دهستان کلیبر بخش شهرستان اهر واقع در7هزارگزی جنوب کلیبر و 4هزارگزی راه شوسۀ اهر به کلیبر. هوای آن معتدل و دارای 165 تن سکنه است. آب آن از دو رشته چشمه و محصول آن غلات است. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان فرش و گلیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی است از دهستان کلیبر بخش شهرستان اهر واقع در7هزارگزی جنوب کلیبر و 4هزارگزی راه شوسۀ اهر به کلیبر. هوای آن معتدل و دارای 165 تن سکنه است. آب آن از دو رشته چشمه و محصول آن غلات است. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان فرش و گلیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی است از دهستان میان بند بخش نور شهرستان آمل واقع در 22000هزارگزی جنوب باختری سولده. هوای آن معتدل و دارای 500 تن سکنه است. آب آن از رود خانه گچ رود و محصول آن غلات و لبنیات است. شغل اهالی زراعت و کارگری در معدن زغال سنگ است. راه شوسۀ به المده و معدن زغال دارد که استخراج میشود. زغال کار خانه حریربافی چالوس از این معدن است و در حدود 250 تن کارگر دارد. قسمتی از سکنۀ این ده جزو آمار پی مد منظور شده و اغلب آنها اهالی تبریز و خلخال و غیره میباشند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3). نام دهی است از دهات کجور مازندران که در نقشۀ دمورگان دیده میشود. (سفرنامۀ مازندران و استرآباد رابینو ص 148)
دهی است از دهستان میان بند بخش نور شهرستان آمل واقع در 22000هزارگزی جنوب باختری سولده. هوای آن معتدل و دارای 500 تن سکنه است. آب آن از رود خانه گچ رود و محصول آن غلات و لبنیات است. شغل اهالی زراعت و کارگری در معدن زغال سنگ است. راه شوسۀ به المده و معدن زغال دارد که استخراج میشود. زغال کار خانه حریربافی چالوس از این معدن است و در حدود 250 تن کارگر دارد. قسمتی از سکنۀ این ده جزو آمار پی مد منظور شده و اغلب آنها اهالی تبریز و خلخال و غیره میباشند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3). نام دهی است از دهات کجور مازندران که در نقشۀ دمورگان دیده میشود. (سفرنامۀ مازندران و استرآباد رابینو ص 148)
دهی است از دهستان گندمان بخش بروجن شهرستان شهرکرد واقع در 24000گزی باختر بروجن و 12000گزی راه غله بناغان. هوای آن معتدل و دارای 165 تن سکنه است. آب آن از چشمه و محصول آن غلات آبی و دیمی است. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
دهی است از دهستان گندمان بخش بروجن شهرستان شهرکرد واقع در 24000گزی باختر بروجن و 12000گزی راه غله بناغان. هوای آن معتدل و دارای 165 تن سکنه است. آب آن از چشمه و محصول آن غلات آبی و دیمی است. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
ده کوچکی است از دهستان امجز بخش جبال بارز شهرستان جیرفت. واقع در 48هزارگزی جنوب خاوری مسکون سر راه مالرو روداب به خاشکوه. سکنۀ آن 45 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
ده کوچکی است از دهستان امجز بخش جبال بارز شهرستان جیرفت. واقع در 48هزارگزی جنوب خاوری مسکون سر راه مالرو روداب به خاشکوه. سکنۀ آن 45 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
دهی است از دهستان حومه شهرستان ملایر واقع در 9000گزی شمال باختری شهر ملایر و 7000گزی شمال راه شوسۀ ملایر به همدان. هوای آن معتدل و دارای 314تن سکنه است. آب آن از قنات و محصول آن غلات و دیم است. شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان قالیبافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
دهی است از دهستان حومه شهرستان ملایر واقع در 9000گزی شمال باختری شهر ملایر و 7000گزی شمال راه شوسۀ ملایر به همدان. هوای آن معتدل و دارای 314تن سکنه است. آب آن از قنات و محصول آن غلات و دیم است. شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان قالیبافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
نام شهری بود واقع درساحل جیحون: بتندی براه اندر آورد روی بسوی گروگرد شد جنگجوی. فردوسی. سپهبد چو لشکر برو گرد شد از آتش براه گروگرد شد. فردوسی. گروگرد بودی نشست تژاو سواری که بودیش با شیر تاو. فردوسی
نام شهری بود واقع درساحل جیحون: بتندی براه اندر آورد روی بسوی گروگرد شد جنگجوی. فردوسی. سپهبد چو لشکر برو گرد شد از آتش براه گروگرد شد. فردوسی. گروگرد بودی نشست تژاو سواری که بودیش با شیر تاو. فردوسی
دهی است از دهستان لیراوی بخش دیلم شهرستان بوشهر واقع در 28 هزارگزی جنوب خاور دیلم، کنار راه فرعی دیلم به گچساران، جلگه، گرمسیر مرطوب و مالاریایی، دارای 498 تن سکنه، آب آن از چاه، محصول آن غلات، شغل اهالی آن زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
دهی است از دهستان لیراوی بخش دیلم شهرستان بوشهر واقع در 28 هزارگزی جنوب خاور دیلم، کنار راه فرعی دیلم به گچساران، جلگه، گرمسیر مرطوب و مالاریایی، دارای 498 تن سکنه، آب آن از چاه، محصول آن غلات، شغل اهالی آن زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
دهی است جزء ابهررود بخش ابهر شهرستان زنجان، واقع در 24 هزارگزی شمال باختری ابهر و 6 هزارگزی شوسۀ زنجان به قزوین. کوهستانی سردسیر، دارای 348 تن سکنه. آب آن از رود خانه محلی و چشمه. محصول آنجا غلات، انگور، قیسی، بادام. شغل اهالی زراعت است. در روی کوههای شمال. آبادی در محلی موسوم بحوض آثارمخروبۀ ساختمان های قدیمی از قبیل برج قلعه و حمام و غیره که با آجر و ساروج بنا شده دیده میشود. راه آن مالرو و از قهوه خانه نصرآباد در فصل خشکی اتومبیل میتوان برد مزارع گونش خانی، یورد، زرشکلی کیف بلاغی جزء این ده است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
دهی است جزء ابهررود بخش ابهر شهرستان زنجان، واقع در 24 هزارگزی شمال باختری ابهر و 6 هزارگزی شوسۀ زنجان به قزوین. کوهستانی سردسیر، دارای 348 تن سکنه. آب آن از رود خانه محلی و چشمه. محصول آنجا غلات، انگور، قیسی، بادام. شغل اهالی زراعت است. در روی کوههای شمال. آبادی در محلی موسوم بحوض آثارمخروبۀ ساختمان های قدیمی از قبیل برج قلعه و حمام و غیره که با آجر و ساروج بنا شده دیده میشود. راه آن مالرو و از قهوه خانه نصرآباد در فصل خشکی اتومبیل میتوان برد مزارع گونش خانی، یورد، زرشکلی کیف بلاغی جُزء این ده است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
گلی است و آنرا از موضعی که نزدیک است به قسطنطنیه آورند. و آنرا به عربی طین الصنم وطین الاصفر خوانند سرد و خشک است بر ورمهای گرم طلا کنند نافع باشد و اسهال خونی را ببندد. (برهان) (آنندراج). طین زرد و طین اسفر است. (تحفۀ حکیم مؤمن)
گلی است و آنرا از موضعی که نزدیک است به قسطنطنیه آورند. و آنرا به عربی طین الصنم وطین الاصفر خوانند سرد و خشک است بر ورمهای گرم طلا کنند نافع باشد و اسهال خونی را ببندد. (برهان) (آنندراج). طین زرد و طین اسفر است. (تحفۀ حکیم مؤمن)
قسمی آلو که میوۀ آن خردتر از آلوسیاه و پوست و گوشت زرد دارد. در اوّل ترش خوش وچون برسد شیرین است. شاهلوک. (تاریخ طبری ترجمه بلعمی). شاهلوج. اجاص اصفر. آلوگرده. گرده آلو. گرده
قسمی آلو که میوۀ آن خردتر از آلوسیاه و پوست و گوشت زرد دارد. در اوّل تُرُش خوش وچون برسد شیرین است. شاهلوک. (تاریخ طبری ترجمه بلعمی). شاهلوج. اجاص اصفر. آلوگرده. گرده آلو. گرده
دهی است از دهستان بیزکی بخش حومه شهرستان مشهد. دارای 101 تن سکنه است. آب آن از رودخانه. محصول آنجا غلات، چغندر، کنجد و راه آن اتومبیل رو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
دهی است از دهستان بیزکی بخش حومه شهرستان مشهد. دارای 101 تن سکنه است. آب آن از رودخانه. محصول آنجا غلات، چغندر، کنجد و راه آن اتومبیل رو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
دهی است از دهستان گلیجان بخش مرکزی شهرستان ساری واقع در 23000گزی جنوب ساری، کنار رود خانه تجن. دارای 275 تن سکنه و هوای آن معتدل است. آب آن از رود خانه تجن و درۀ محلی و محصول آن غلات، مرکبات، برنج، پنبه و عسل است. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان بافتن پارچه های نخی و ابریشمی است. راه مالرو دارد. گله داران در تابستان به ییلاق برنت سوادکوه میروند. زراعت برنج کنار رود خانه تجن معمول است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی است از دهستان گلیجان بخش مرکزی شهرستان ساری واقع در 23000گزی جنوب ساری، کنار رود خانه تجن. دارای 275 تن سکنه و هوای آن معتدل است. آب آن از رود خانه تجن و درۀ محلی و محصول آن غلات، مرکبات، برنج، پنبه و عسل است. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان بافتن پارچه های نخی و ابریشمی است. راه مالرو دارد. گله داران در تابستان به ییلاق برنت سوادکوه میروند. زراعت برنج کنار رود خانه تجن معمول است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی است از بخش سنجابی شهرستان کرمانشاهان واقع در 10500گزی خاور کوزران، کنار راه فرعی کوزران به کرمانشاه. هوای آن سرد و دارای 100 تن سکنه است. آب آن از سراب سرمستی و محصول آن غلات، حبوبات، دیم و لبنیات است. شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
دهی است از بخش سنجابی شهرستان کرمانشاهان واقع در 10500گزی خاور کوزران، کنار راه فرعی کوزران به کرمانشاه. هوای آن سرد و دارای 100 تن سکنه است. آب آن از سراب سرمستی و محصول آن غلات، حبوبات، دیم و لبنیات است. شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
قطعات مکعب مستطیل سربی بابعاد مختلف که برای پر کردن جای خالی در سطور چیده شده و تنظیم سطر حاوی حروف بکار میرود، واحد اندازه فواصل بین حروف معادل 48 پند
قطعات مکعب مستطیل سربی بابعاد مختلف که برای پر کردن جای خالی در سطور چیده شده و تنظیم سطر حاوی حروف بکار میرود، واحد اندازه فواصل بین حروف معادل 48 پند