- گلهون (گِ)
کلوخ. (ناظم الاطباء) (اشتینگاس)
معنی گلهون - جستجوی لغت در جدول جو
- گلهون
کلوخ
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(گَ)
لغت نامه دهخدا
مخفف انگلیون. (حاشیۀ برهان قاطع چ معین). نوعی از اقمشۀ هفت رنگ باشد، چنانکه هر هفت رنگ را در آن توان دید و آنرا بوقلمون هم میگویند. (برهان) (آنندراج) (جهانگیری)
(گُ)
لغت نامه دهخدا
گل فارسی: گل را انواع بسیار است، سرخ و سفید و سرخی که به سفیدی گراید و آن آن است که او را گلگون گویند و در عراق آنرا گل فارسی گویند. (فلاحت نامه)
(گُ)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان بیزکی بخش حومه ارداک شهرستان مشهد واقع در 24هزارگزی شمال باختری مشهد و 3هزارگزی شمال راه شوسۀ عمومی مشهد به قوچان. هوای آن معتدل و دارای 37 تن سکنه است. آب آن از قنات و محصول آن غلات و چغندر است. شغل اهالی زراعت و مالداری و صنایع دستی آنان قالیچه بافی و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
(گُ)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان عباسی بخش بستان آباد شهرستان تبریز واقع در 23هزارگزی جنوب خاوری بستان آباد و 1500گزی راه شوسۀ میانه به تبریز. هوای آن سرد و دارای 470 تن سکنه است. آب آنجا از چشمه تأمین میشود. محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن ارابه رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
به هندی جاورس است. (تحفۀ حکیم مؤمن)
سرخ، گلرنگ، گل فام، گلی
از توابع ولوپی واقع در منطقه ی قائم شهر
نوعی گیاه خاردار که جهت افروختن آتش مورد استفاده قرار گیرد