جدول جو
جدول جو

معنی گلمی - جستجوی لغت در جدول جو

گلمی
(گُ)
دهی است از دهستان احمدآباد بخش فریمان شهرستان مشهد واقع در 30هزارگزی شمال باختری فریمان. هوای آن معتدل و دارای 71 تن سکنه است. آب آن از قنات و محصول آن غلات است. شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سلمی
تصویر سلمی
(دخترانه)
سلما
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از گرمی
تصویر گرمی
گرم بودن
گرمی نمودن: کنایه از دوستی نشان دادن، اظهار دوستی کردن، مهر ورزیدن، مهربانی کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گلمر
تصویر گلمر
نام گلی، برای مثال از آن گلمر که دل بردوزد آن هم / ز هر تن لاله رست و ارغوان هم (امیرخسرو- مجمع الفرس - گلمر)، نوعی پیکان تیر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گلیم
تصویر گلیم
نوعی فرش که با نخ پنبه ای یا پشمی، بر روی دار و معمولاً طرح آن اشکال هندسی دارد
فرهنگ فارسی عمید
نام تازی برای زنان، نام زنی دلستان، دلستان منسوبه به سلم نردبانی. یا برهان سلمی. برهانی که جهت اثبات تناهی ابعاد اقامه کرده اند از این قرار: زاویه منفرجه ای فرض شود که دو ضلعظن بی نهایت امتداد یابد و هر اندازه که دو ضلع آن امتداد یابد به همان اندازه هم به فواصل میان دو ضلع افزوده میشود و در نتیجه هر گاه امتداد دو ضلع بی نهایت باشد آخرین فاصله آن دو از یکدیگر نیز بی نهایت خواهد بود در صورتی که محصور بین دو حاصر است که عبارت از دو ضلع باشد و محصور بودن با غیر متناهی بودن آن منافات دارد یعنی محال است که امری که محصور بین حاصرین میباشد نیز غیر متناهی باشد زیرا معنی غیر متناهی بودن این است که حد و حصری نداشته باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلمی
تصویر تلمی
گندمگونی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از المی
تصویر المی
دردی ویدایی سیاه لب المی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از علمی
تصویر علمی
دانشیک منسوب به علم دانشی: کار علمی
فرهنگ لغت هوشیار
نایی نایگونه، کلکی، نوشته منسوب به قلم، نوشته محرر، باریک مانند قلم نازک: بینی قلمی آدمی قلمی است. دستی که نان را ستاند... انگشتهای کشیده و قلمی داشت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گرمی
تصویر گرمی
حرارت
فرهنگ لغت هوشیار
گلی است خوشبوی: ازان گلمر که دل برد و روان هم زهر بن لاله است و ارغوان هم. (امیر خسرو) توضیح هویت این گل شناخته نشد، نوعی از پیکان تیر: گشت رعنایان بود در زیر بیدو روی گل بوستان شیر مردان برگ بید و گلمر است. (امیر خسرو)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گلگی
تصویر گلگی
گله کردن شکایت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گلیم
تصویر گلیم
پوششی معروف که از موی بز و گوسفند بافند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ملمی
تصویر ملمی
خلر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قلمی
تصویر قلمی
((قَ لَ))
منسوب به قلم، نوشته، محرر، لاغر، نازک
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گلیم
تصویر گلیم
((گِ))
نوعی فرش که از پشم می بافند
گلیم خود را از آب درآوردن: کنایه از عهده کار خود برآمدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از علمی
تصویر علمی
دانشوارانه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از علمی
تصویر علمی
Scholastic, Scientific
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از علمی
تصویر علمی
scolaire, scientifique
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از علمی
تصویر علمی
学問的な , 科学的な
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از علمی
تصویر علمی
शैक्षिक , वैज्ञानिक
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از علمی
تصویر علمی
学术的 , 科学的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از علمی
تصویر علمی
אקדמי , מדעי
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از علمی
تصویر علمی
학문적인 , 과학적인
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از علمی
تصویر علمی
ilmiah
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از علمی
تصویر علمی
schulisch, wissenschaftlich
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از علمی
تصویر علمی
academisch, wetenschappelijk
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از علمی
تصویر علمی
accademico, scientifico
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از علمی
تصویر علمی
académico, científico
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از علمی
تصویر علمی
acadêmico, científico
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از علمی
تصویر علمی
akademicki, naukowy
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از علمی
تصویر علمی
науковий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از علمی
تصویر علمی
учебный , научный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از علمی
تصویر علمی
akademik, bilimsel
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی