- گلدان
- ظرف سفالی یا پلاستیکی دهان گشاد که در آن بوتۀ گل را می کارند، ظرفی فلزی، چینی یا بلوری که در آن دستۀ گل می گذارند
معنی گلدان - جستجوی لغت در جدول جو
- گلدان
- ظرفی که گلها را دسته در آن نهند، ظرف سفالین یا چینی و جز آن که در آن گلهای زمینی یا معطر بکارند
- گلدان
- ظرفی دهان گشاد برای کاشتن و عمل آوردن گل، چنین ظرفی با گل های داخل آن، ظرفی برای گذاشتن شاخه های گل در آن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
منسوب به گلدان، (قالی بافی) از طرحهای قرار دادی هنر های تزیینی ایران که در آن معمولا در وسط نقش گلدانی را می کشند و گلها بدون آنکه از گلدان سر بیرون آورند. تمام حول و حوش گلدان را پر می کنند. این طرح امروزه تقریبا متروک شده است. طرح گلدانی از قرن دوازدهم هجری بسادگی و خشونت گراییده و تا حد زیادی جزئیات تزیینی خود را از دست داده است
جمع بلد، شهرها جایباش ها جمع بلد شهرها
گردنده، در حال گردیدن
سه گروهان، یک سوم عدۀ هنگ
بلدها، شهرها، سرزمین ها، جمع واژۀ بلد
آتش خانۀ حمام، گلخن، گولخ، گولخن، تون، توشکان
ولیدها، مولودها، کودک ها، نوزادها، بنده ها، جمع واژۀ ولید
چرخنده، دوار، متحرک، بحرکت دوری سه گروهان
اجسام کروی شکلی بقطر 10 تا 12 میلیمتر که دارای برجستگیهای متعدد است و بر اثر گزش حشره مخصوصی بنام سینیپس کالائه تینکتوریائه بر روی جوانه های درخت بلوط ظاهر میشود و آنها را بنامهای مازو مازوج برارمازو برارمازی قلقات گلوان زشگه کره خرنوک یا سه چک مازورو سکانیز مینامند. این اجسام دارای تانن بسیار هستند و بعنوان قابض قوی در پزشکی بکار میروند و بعلاوه در صنعت جهت تهیه مرکب سیاه و رنگ کردن پارچه ها و نیز در دباغی مورد استفاده قرار میگیرند. اجسام مزبور محل رشد تخمهای حشره مذکور در فوق اند و پس از آنکه تخمها تبدیل به حشره کامل شوند گلگاو را سوراخ میکنند و از آن خارج میشوند
آنچه که دارای نقش گل و بوته باشد مقابل ساده: جامه گلدار پارچه گلدار مخمل گلدار
جمع ولید، کودکان پسران
نوعی نان روغنی
colocar na panela
in einen Topf legen
włożyć do garnka
класть в кастрюлю
покласти в каструлю
poner en una olla
mettre dans une casserole
mettere nella pentola
in een pot doen
बर्तन में रखना
meletakkan dalam panci
לשים בסיר