جدول جو
جدول جو

معنی گلبرگ - جستجوی لغت در جدول جو

گلبرگ
(دخترانه)
چهره، رخسار، هر یک از برگهای یک گل، مثل برگ گل، هر یک از اجزای پوششی گل
تصویری از گلبرگ
تصویر گلبرگ
فرهنگ نامهای ایرانی
گلبرگ
هر یک از برگ های نازک و رنگین گل، برگ گل، پتال
تصویری از گلبرگ
تصویر گلبرگ
فرهنگ فارسی عمید
گلبرگ
برگ گل، پرگل
تصویری از گلبرگ
تصویر گلبرگ
فرهنگ لغت هوشیار
گلبرگ
((~. بَ))
برگ گل
تصویری از گلبرگ
تصویر گلبرگ
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گلبر
تصویر گلبر
(دخترانه)
آنکه سینه و آغوشش چون گل لطیف و نازک است
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از جدا گلبرگ
تصویر جدا گلبرگ
ویژگی گیاهی که گلبرگ های آن از یکدیگر جدا باشد مانند گل سرخ، گل نخود و گل توت فرنگی، گشاده جام
فرهنگ فارسی عمید
دسته ای از گیاهان که گلبرگ های آن ها به هم چسبیده است مانند اطلسی، پیوسته جام، متصل الطاس
فرهنگ فارسی عمید
یک فرد از گیاهان وابسته به رده جدا گلبرگان. یا جدا گلبرگان. رده ای از گیاهان دو لپه که تیرهای بسیار دارد. اختصاص این دسته از رستنیهااین است که علاوه بر کامل بودن همه اندامهای گیاهی جام آنها گسسته است و گلبرگهااز هم جدا هستند
فرهنگ لغت هوشیار
دسته ای از گیاهان دو لپه که شامل تیره های بسیار است. این گیاهان دارای جام پیوسته هستند و ممکنست که علاوه بر جام کاسه گل نیز پیوسته باشد گیاهان پیوسته جام. توضیح فرهنگستان این ترکیب را بجای متصل الطاس وضع کرده است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی گلبرگان
تصویر بی گلبرگان
آپتال
فرهنگ واژه فارسی سره