جدول جو
جدول جو

معنی گفاره - جستجوی لغت در جدول جو

گفاره
گهواره
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کفاره
تصویر کفاره
آنچه به وسیلۀ آن گناه را بپوشانند و جبران کنند، از قبیل روزه گرفتن و صدقه دادن، تاوان تخلف از اوامر شرع، جبران، تلافی، کفارۀ یمین مثلاً کفارۀ سوگند، عملی که برای جبران عمل نکردن به سوگند انجام دهند که عبارت است از اطعام ده مسکین یا سه روز روزه گرفتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گذاره
تصویر گذاره
گذشتن از جایی، عبور، مجرا، معبر، گذرگاه
گذاره کردن: عبور کردن، گذشتن، عبور دادن، گذراندن، برای مثال ز رودهایی لشکر همی گذاره کنی / که دیو هرگز در وی نیافتی پایاب (مسعودسعد - ۵۷)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گواره
تصویر گواره
گلۀ گاو، گاواره، گوباره، کوپاره
مخفّف واژۀ گاهواره
فرهنگ فارسی عمید
در دستور زبان قسمتی از جمله که به همراه فعل ربطی به نهاد نسبت داده می شود، مسند، خبر، گزاردن
فرهنگ فارسی عمید
تخته هایی که بام خانه را بدانها پوشانند، بالا خانه تابستانی فروار فرواره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گذاره
تصویر گذاره
معبر، گذرگاه، مجری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گواره
تصویر گواره
مخفف گهواره
فرهنگ لغت هوشیار
انجام دادن اجرا، پرداخت تادیه، بیان اظهار، شرح تفسیر: سخن حجت گزارد نغز و زیبا که لفظ اوست منطق را گزاره. (ناصر خسرو)، طرح (نقاشی)، یا گزاره خواب. تعبیر خواب
فرهنگ لغت هوشیار
قول کلام سخن: گل زبلبل طیره شد زان جامه بر خود پاره کرد زانکه این پر گوی و آنرا طاقت گفتاره نیست. (کمال اسماعیل بنقل ترجمه محاسن اصفهان)
فرهنگ لغت هوشیار
کلاه زره زیر خودی، پوشه پوشاننده، سراغوچ سراغج گیسو پوش چوخای ترسا چوخای کشیش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کفاره
تصویر کفاره
آنچه بدان گناه را ناچیز نمایند از صدقه و روزه و مانند آن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عفاره
تصویر عفاره
فرو مایگی، پلیدی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صفاره
تصویر صفاره
سوت پژمرده گیاه زرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سفاره
تصویر سفاره
آخال خاکروبه، ریزی موی در پیشانی راهیان (مسافران)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خفاره
تصویر خفاره
مزد نگهبانی، پیمان، زینهار (امان)، نگهبانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گواره
تصویر گواره
((گَ رَ یا رِ))
مخفف گهواره است، گله گاو، خانه زنبور
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گزاره
تصویر گزاره
مسند، عبارتی که آگاهی نسبت به مسندالیه می دهد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گزاره
تصویر گزاره
((گُ رِ))
تعبیر خواب، شرح و تفسیر، بیان، اظهار، گزارش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گذاره
تصویر گذاره
((گِ رِ))
گذر کردن، گذر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گداره
تصویر گداره
((گُ رِ))
بالاخانه تابستانی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کفاره
تصویر کفاره
((کَ فّ رِ))
صدقه، چیزی که با آن گناه را جبران کنند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گزاره
تصویر گزاره
حکم، عبارت، قضیه، جمله
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از کفاره
تصویر کفاره
Atonement
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از کفاره
تصویر کفاره
expiation
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از کفاره
تصویر کفاره
Sühne
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از کفاره
تصویر کفاره
zadośćuczynienie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از کفاره
تصویر کفاره
искупление
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از کفاره
تصویر کفاره
спокута
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از کفاره
تصویر کفاره
expiación
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از کفاره
تصویر کفاره
expiação
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از کفاره
تصویر کفاره
espiazione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از کفاره
تصویر کفاره
boetedoening
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از کفاره
تصویر کفاره
प्रायश्चित
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از کفاره
تصویر کفاره
penebusan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی