جدول جو
جدول جو

معنی گزلقایه - جستجوی لغت در جدول جو

گزلقایه
(گُ زَلْ لو)
دهی است از دهستان اسفندآباد بخش قروۀ شهرستان سنندج، واقع در 38هزارگزی شمال خاوری قروه و 9 هزارگزی شمال ندرشه. جلگه سردسیر، دارای 80 تن سکنه است. آب آنجا از چشمه تأمین میشود. محصول آن غلات، لبنیات، شغل اهالی زراعت و گله داری، صنایع دستی زنان قالیچه، جاجیم و گلیم بافی، راه آن مالرو است. نام صحیح آن گزل قیه یعنی تپۀ قشنگ (بترکی) است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گلایه
تصویر گلایه
گله، شکوه
فرهنگ فارسی عمید
(لَ دَ)
دهی است از دهستان اشکور پایین بخش رودسر شهرستان لاهیجان. واقع در 55هزارگزی جنوب رودسرو 4هزارگزی شوئیل. محلی کوهستانی و هوای آن معتدل ومرطوب و سکنۀ آن 110 تن است. آب آن از چشمه سارها تأمین میشود. محصول آن غلات، بنشن، فندق و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. صنایع دستی آنان شال و کرباس بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(گُ)
دهی است از دهستان منکور بخش حومه شهرستان مهاباد، واقع در57 هزارگزی جنوب باختری مهاباد و 18 هزارگزی شمال باختری شوسۀ مهاباد به سردشت. هوای آن سرد و دارای 110 تن سکنه است. آب آنجا از رود خانه بادین آباد تأمین میشود. محصول آن غلات، توتون، حبوبات، شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان جاجیم بافی است و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
تصویری از گلایه
تصویر گلایه
شکایت
فرهنگ واژه فارسی سره
شکایت، شکوائیه، شکوه، گله
فرهنگ واژه مترادف متضاد