جدول جو
جدول جو

معنی گرناویک - جستجوی لغت در جدول جو

گرناویک
(گِ رِ نُ)
دهی است از دهستان قطور بخش حومه شهرستان خوی، واقع در 54 هزارگزی جنوب باختری خوی و 4هزارگزی خاور راه ارابه رو ترس آباد بقطور هوای آن سرد و دارای 327 تن سکنه است. آب آنجا از چشمه و دره گفل تأمین میشود. محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. صنایعدستی آنان جاجیم بافی و راه آن مالرو است (ساکنین ازایل شکاک میباشند). (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

هنر ترسیم و نمایش چیزی به وسیلۀ نوشته یا نقش که در تهیۀ پوسترهای تبلیغاتی، جلد کتاب ها و مانند آن کاربرد دارد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سرناوی
تصویر سرناوی
سرجوخۀ نیروی دریایی
فرهنگ فارسی عمید
(گِ)
جزایر کوچکی است جزء جزایر آنتیل، واقع در شمال جزیرۀگرناد و به آن پیوسته است و تابع انگلیس است. 600 کیلومتر مربع وسعت دارد. (قاموس الاعلام ترکی ص 3268)
لغت نامه دهخدا
(گَ نَ / نِ)
مرکز بخش مانش ناحیۀ داورانش. بندری است بر کنار مانش در مصب بسک در 328هزارگزی ا از پاریس، دارای 10132 تن جمعیت است
لغت نامه دهخدا
(سَ)
سرجوخۀ دریایی. (فرهنگستان)
لغت نامه دهخدا
(گَ)
دهی است از دهستان کلارستاق. (ترجمه سفرنامۀ مازندران و استرآباد رابینو ص 145)
لغت نامه دهخدا
(گِ)
نمودار خطوطی که نمایندۀ صور و اعمال است
لغت نامه دهخدا
(گِ)
رودی است که آب آن نزدیک سیزیکوس... به دریای مرمره میریزد. (تاریخ ایران تألیف سایکس ترجمه فخر داعی ص 328). رجوع به ایران باستان ص 1250 شود
لغت نامه دهخدا
(گِ)
جنگ گرانیک، جنگی که اسکندر مقدونی در 334 قبل از میلاد با ایرانیان در کنار رود گرانیک کرده. در روایت دیودور چنین است که سپاه سواره نظام ایران شکست خوردند و پیاده نظام هم پای نیفشردند. روایت آریان هم مانند دیودور است، فقط راجع به بعض جدال اختلافی دیده میشود. جهات شکست قشون ایران در این جنگ این بود:
1- سرداران ایران در ابتدا سواره نظام را برای موفقیت کافی دیدند، ولی کافی نبود. چون سواره نظام شکست خورد پیاده نظام هم مرعوب شدند. 2- قشون اجیریونانی در ابتدا به کار نیفتاد، ایرانیها هم چون اعتماد به سپاه یونانیها نداشتند مسئولیت را بتنهایی بعهده گرفتند. 3- ایرانیها در جهتی از رود گرانیک قرار گرفته بودند که برای دفاع مناسب بود نه حمله، از طرفی سپاه اسکندر در جهتی از رود قرار گرفته بودند که اگر فرار می کردند دیگر جان بدرنمی بردند. اسکندر هم این نکته را به سپاه خود گوشزد کرد. به این ترتیب قوت قلب حمله کننده بیش از مدافع بود. رجوع به ایران باستان صص 1249-1267 و فهرست آن شود
لغت نامه دهخدا
قصبه ای جزء دهستان خرقان شرقی بخش آوج شهرستان قزوین واقع در 10 هزارگزی جنوب خاور آوج، کوهستانی، سردسیر، دارای 2357 تن سکنه، کمی از مردان به فارسی آشنا هستند، آب آن از چشمه سار و رود محلی، محصول آنجا غلات، سیب زمینی، انگور، زردآلو، سیب، جنگل تبریزی، شغل اهالی زراعت است، و عده کمی در زمستان و بهار برای تأمین معاش به تهران میروند، صنایع دستی قالی و مختصر جاجیم بافی، در بهار و تابستان تیره های بغدادی نام سلدوز قیره قوینلو، بارجانلو، برای تعلیف احشام و اغنام به کوه های جنوب این ده از راه ساوه می آیند، راه به هر طرف مالرو است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
نمودار خطوطی که نماینده صور و اعمال است نمودار، ترسیم فرانسوی دستور سخن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرناوی
تصویر سرناوی
((سَ رْ))
سرجوخه نیروی دریایی
فرهنگ فارسی معین
((گِ))
هنر ترسیم خط و نوشته و پدید آوردن نقش های تصویری بر یک سطح برای القای پیامی معین، هنر ترسیمی ارتباط تصویری، نمودار
فرهنگ فارسی معین