جدول جو
جدول جو

معنی گرمانه - جستجوی لغت در جدول جو

گرمانه
بحرارةٍ
تصویری از گرمانه
تصویر گرمانه
دیکشنری فارسی به عربی
گرمانه
Warmly
تصویری از گرمانه
تصویر گرمانه
دیکشنری فارسی به انگلیسی
گرمانه
chaleureusement
تصویری از گرمانه
تصویر گرمانه
دیکشنری فارسی به فرانسوی
گرمانه
暖かく
تصویری از گرمانه
تصویر گرمانه
دیکشنری فارسی به ژاپنی
گرمانه
warm
تصویری از گرمانه
تصویر گرمانه
دیکشنری فارسی به هلندی
گرمانه
herzlich
تصویری از گرمانه
تصویر گرمانه
دیکشنری فارسی به آلمانی
گرمانه
ciepło
تصویری از گرمانه
تصویر گرمانه
دیکشنری فارسی به لهستانی
گرمانه
тепло
تصویری از گرمانه
تصویر گرمانه
دیکشنری فارسی به روسی
گرمانه
тепло
تصویری از گرمانه
تصویر گرمانه
دیکشنری فارسی به اوکراینی
گرمانه
cálidamente
تصویری از گرمانه
تصویر گرمانه
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
گرمانه
calorosamente
تصویری از گرمانه
تصویر گرمانه
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
گرمانه
गर्मजोशी से
تصویری از گرمانه
تصویر گرمانه
دیکشنری فارسی به هندی
گرمانه
sıcak bir şekilde
تصویری از گرمانه
تصویر گرمانه
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
گرمانه
dengan hangat
تصویری از گرمانه
تصویر گرمانه
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
گرمانه
따뜻하게
تصویری از گرمانه
تصویر گرمانه
دیکشنری فارسی به کره ای
گرمانه
בחום
تصویری از گرمانه
تصویر گرمانه
دیکشنری فارسی به عبری
گرمانه
热情地
تصویری از گرمانه
تصویر گرمانه
دیکشنری فارسی به چینی
گرمانه
گرمجوشی سے
تصویری از گرمانه
تصویر گرمانه
دیکشنری فارسی به اردو
گرمانه
উষ্ণভাবে
تصویری از گرمانه
تصویر گرمانه
دیکشنری فارسی به بنگالی
گرمانه
อย่างอบอุ่น
تصویری از گرمانه
تصویر گرمانه
دیکشنری فارسی به تایلندی
گرمانه
calorosamente
تصویری از گرمانه
تصویر گرمانه
دیکشنری فارسی به پرتغالی
گرمانه
kwa joto
تصویری از گرمانه
تصویر گرمانه
دیکشنری فارسی به سواحیلی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گرمانک
تصویر گرمانک
(پسرانه)
از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از دو نفر رهاننده ایرانیان از دست ماران ضحاک
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از گرماوه
تصویر گرماوه
گرمابه، جایی که برای شستشوی بدن ساخته شده و دارای آب گرم باشد، حمام
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گرمابه
تصویر گرمابه
جایی که برای شستشوی بدن ساخته شده و دارای آب گرم باشد، حمام
فرهنگ فارسی عمید
نام نبطی میریافلن است. حزنبل. ذوالف ورقه. ذوالف ورقات. کف الدابه. کف النسر. مریافلن. هزاربرگ. کثیرالورق
لغت نامه دهخدا
تصویری از هرمانه
تصویر هرمانه
آز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گرمابه
تصویر گرمابه
حمام، جائی که برای شستشوی بدن ساخته شده و دارای آب گرم باشد
فرهنگ لغت هوشیار
دوایی است برنگ مردارسنگ و در مرهمها بکار برند. گوشت را برویاند و اگر با آب بسایند و در زیر بغل و هر کجا که عرق آن بدبو باشد بمالند بوی آن را ببرد و به یونانی مولویدانا خوانند (برهان)
فرهنگ لغت هوشیار
گرمابه حمام: گفتند اندیشه کنیم آنگه گرماوه و نوره ساختند و پیش ازاین نبود. (تفسیر ابوالفتوح)
فرهنگ لغت هوشیار
حلقه ای آهنی که بدان چیز ها آویزند، چرخ سنگین چدنی است که محکم به میل لنگ پیچ و مهره شده. عمل عمده گردانه تنظیم ضربان نامرتب پیستونهاست. از محیط گردانه گاهی بعنوان باد بزن برای سرد گردن موتور استفاده کنند ولی امروزه از محیط آن که دندانه دار است بیشتر برای راه انداختن موتور بوسیله سلف استفاده میشود استفاده دیگری که از صفحه گردانه میشود استعمال آن بعنوان یکی از صفحات کلاچ است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گردمانه
تصویر گردمانه
تخم نوعی از مازریون
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گرمابه
تصویر گرمابه
((گَ بِ))
حمام، به ویژه حمام عمومی
فرهنگ فارسی معین
((گَ. نِ))
محوطه ای برای پرورش گل و گیاه که بخشی از سقف و دیوارهایش شیشه ای است و دما و رطوبت آن نسبتاً ثابت نگه داشته می شود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گرمابه
تصویر گرمابه
حمام
فرهنگ واژه فارسی سره