جدول جو
جدول جو

معنی گرمان - جستجوی لغت در جدول جو

گرمان
(خانگی) گرهی سخت با درد کم یا بسیار که در زیر بغل یا کش ران و غیره پیدا شود بسبب مرضی که در جای دیگر بدنست مانند آماس کش بعلت سوزاک
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گرمانک
تصویر گرمانک
(پسرانه)
از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از دو نفر رهاننده ایرانیان از دست ماران ضحاک
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از گرمانه
تصویر گرمانه
Warmly
دیکشنری فارسی به انگلیسی
गर्मजोशी से
دیکشنری فارسی به هندی
อย่างอบอุ่น
دیکشنری فارسی به تایلندی
উষ্ণভাবে
دیکشنری فارسی به بنگالی
بشكلٍ دافئٍ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از آگرمان
تصویر آگرمان
پذیرش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آگرمان
تصویر آگرمان
پذیرش
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آگرمان
تصویر آگرمان
موافقت دولتی با آمدن سفیری از طرف دولت دیگر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آگرمان
تصویر آگرمان
((گْ رِ))
موافقت دولتی با سفارت شخصی از طرف دولت دیگر، پذیرش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آرمان
تصویر آرمان
(پسرانه)
هدف، قابل جستجو، آرزو، خواهش، امید، آرزو، از شخصیتهای شاهنامه، نام سردار خسروپرویز پادشاه ساسانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از زرمان
تصویر زرمان
(دخترانه)
مانند زر، بسیار زیبا
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آرمان
تصویر آرمان
ایده، هدف
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از درمان
تصویر درمان
مداوا، شفا، علاج
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از درمان
تصویر درمان
دوا و دارو، چاره، مداوا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فرمان
تصویر فرمان
(پسرانه)
دستور، حکم، حکم، امر، دستور
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از فرمان
تصویر فرمان
آمره
فرهنگ واژه فارسی سره