- گرمان
- (خانگی) گرهی سخت با درد کم یا بسیار که در زیر بغل یا کش ران و غیره پیدا شود بسبب مرضی که در جای دیگر بدنست مانند آماس کش بعلت سوزاک
معنی گرمان - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
Warmly
calorosamente
herzlich
ciepło
тепло
cálidamente
chaleureusement
calorosamente
गर्मजोशी से
dengan hangat
sıcak bir şekilde
kwa joto
อย่างอบอุ่น
উষ্ণভাবে
گرمجوشی سے
بشكلٍ دافئٍ
پذیرش
پذیرش
موافقت دولتی با آمدن سفیری از طرف دولت دیگر
(پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
هدف، قابل جستجو، آرزو، خواهش، امید، آرزو، از شخصیتهای شاهنامه، نام سردار خسروپرویز پادشاه ساسانی
ایده، هدف
مداوا، شفا، علاج
دوا و دارو، چاره، مداوا