- گرماله
- دوایی است برنگ مردارسنگ و در مرهمها بکار برند. گوشت را برویاند و اگر با آب بسایند و در زیر بغل و هر کجا که عرق آن بدبو باشد بمالند بوی آن را ببرد و به یونانی مولویدانا خوانند (برهان)
معنی گرماله - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جایی که برای شستشوی بدن ساخته شده و دارای آب گرم باشد، حمام
گرمابه حمام: گفتند اندیشه کنیم آنگه گرماوه و نوره ساختند و پیش ازاین نبود. (تفسیر ابوالفتوح)
حمام، جائی که برای شستشوی بدن ساخته شده و دارای آب گرم باشد
((گِ لِ))
فرهنگ فارسی معین
خاکه ذغال که آن را به صورت گلوله درمی آورند و به عنوان سوخت استفاده می کردند، قطعه سنگ تقریباً صاف و معمولاً بزرگتر از قلوه سنگ
گرمابه، جایی که برای شستشوی بدن ساخته شده و دارای آب گرم باشد، حمام
Warmly
calorosamente
herzlich
ciepło
тепло
cálidamente
chaleureusement
calorosamente
गर्मजोशी से
dengan hangat
sıcak bir şekilde
kwa joto
อย่างอบอุ่น
উষ্ণভাবে
گرمجوشی سے
بشكلٍ دافئٍ
مجموعه
چوبی است شبیه بقرفه و دارچین بسیار خوشبو و در هند و یمن روید
چوبی است شبیه بقرفه و دارچین بسیار خوشبو و در هند و یمن روید
دریافت، فهم، ادراک