- گرانی
- ثقل
معنی گرانی - جستجوی لغت در جدول جو
- گرانی
- مقابل ارزانی، گران بودن،
برای مثال ابر آبستن درّی ست گران / وز گرانیش گهر ارزان است مقابل سبکی، سنگینی،(انوری - ۸۰) برای مثال یار لاغر نه سبک باشد و فربه نه گران / سبکی به ز گرانی به همه روی و شمار (فرخی - ۹۸)
در علم فیزیک کنایه از ثقل، نیروی جاذبه، (حاصل مصدر، اسم) کنایه از دردسر، مزاحمت،
کنایه از تکبر، خودخواهی، کنایه از فراوانی، کنایه از دیرهضمی، کنایه از حاملگی، آبستنی،برای مثال گران بود و اندر شکم بچه داشت / همی از گرانی به سختی گذاشت (فردوسی - ۱/۲۲۸)
کنایه از سستی، رخوت، کنایه از آهستگی، کنایه از سرسنگینی، کنایه از خشونت،برای مثال تو نازک طبعی و طاقت نیاری / گرانی های مشتی دلق پوشان (حافظ - ۷۷۴)
- گرانی
- گرانی بها، مقابل ارزانی در نرخ
- گرانی ((گِ))
- بالا بودن نرخ و بها، دیدار شخصی که ناگوار و ناپسند باشد
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
سنگ خارا، خارا، نوعی سنگ سخت، گرانیت
فرانسوی خارا خارا
تشویش
ترس و اندیشه، دلواپسی، چشمداشت، انتظار
بینندگی، اضطراب، دلواپسی، تامل
چشم داشت، انتظار، تشویش، دلواپسی
Apprehensiveness, Consternation
apreensão, consternação
aprensión, consternación
obawa, konsternacja
тревога , ужас
тривожність , занепокоєння
bezorgdheid, consternatie
Besorgnis, Bestürzung
appréhension, consternation
apprensione, costernazione
चिंता , घबराहट
উদ্বেগ , উৎকণ্ঠা
kecemasan, ketakutan
endişe, dehşet
걱정 , 경악
wasiwasi, hofu
忧虑 , 惊恐
不安 , 驚愕
חשש , תַּעֲרוּרַה
ความกังวล , ความตกใจ
قلقٌ , ذعرٌ
پریشانی
جاذبه
مکرمه، محترم