- گدارسیاه (گُ)
دهی از دهستان نهارجانات بخش حومه شهرستان بیرجند، 32هزارگزی جنوب خاوری بیرجند. کوهستانی و معتدل و سکنۀ آن 3 تن. آب آن از چشمه و قنات. محصول آن غلات. شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
معنی گدارسیاه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(دَ / دُ)
لغت نامه دهخدا
روپوش سیاه. حجاب سیاه: طلس، چادر سیاه. (منتهی الارب) ، خیمۀ سیاه رنگ. سیاه چادر. چادر بلوچی. (تربت حیدری خراسان). خانه سیاه. (تربت حیدری)
(کِ)
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان فرامرزان است که در بخش بستک شهرستان لار واقع است و 270 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
اسم یونانی جوز است، (فهرست مخزن الادویه)
(گُ کَ)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان جهانگیری بخش مسجدسلیمان اهواز، 50هزارگزی شمال مسجدسلیمان، کنار راه شوسۀ مسجدسلیمان به لالی. کوهستانی، گرمسیر مالاریائی و سکنۀ آن 55 تن. آب آن از کارون. محصول آن غلات. شغل اهالی زراعت و کارگری شرکت نفت می باشد. چاه نفت دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
مانوئل، مغنی و آهنگ ساز اسپانیایی، پدر خانم مالیبران وخانم ویارد متولد در اشبیلیه، (1775- 1832 میلادی)