جدول جو
جدول جو

معنی گتکش - جستجوی لغت در جدول جو

گتکش
از توابع خیررود کنار شهرستان نوشهر
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تکش
تصویر تکش
(پسرانه)
نام یکی از پادشاهان سلسله خوارزمشاهیان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از تکش
تصویر تکش
هستۀ انگور، دانۀ انگور، تکسک، تکیز، تکس، تکژ
فرهنگ فارسی عمید
(گَ کِ / کَ)
دهی است از دهستان لند بخش حومه شهرستان خوی، واقع در 63 هزارگزی شمال باختری خوی و در مسیرراه ارابه رو بله سور است. هوای آن سرد و دارای 95 تن سکنه است. آب آنجا از چشمه تأمین میشود. محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان جاجیم بافی است. راه آن مالرو است. 4 هزار گز مرز ایران و ترکیه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(تَ کَ)
نام یکی از ملوک و سلاطین است. (برهان). نام سلطان تکش خان خوارزمی پسر سلطان اتسز خوارزمشاه بود. (انجمن آرا) (آنندراج). پادشاه پنجم از سلسلۀ خوارزمی... (از ناظم الاطباء). سلطان علاءالدین، تکش بن ایل ارسلان که در سال 596 درگذشت. (از تاریخ مغول اقبال ص 8) :
ای ز رایت ملک و دین در نازش و در پرورش
خسرو گیتی علاءالدین و الدنیا تکش.
کمال اسماعیل (از انجمن آرا).
تکش با غلامان یکی راز گفت
که این را نباید بکس باز گفت.
سعدی.
رجوع به تاریخ مغول اقبال و تاریخ سیستان و تاریخ گزیده و لباب الالباب و تاریخ جهانگشا و حبیب السیر و اخبار الدوله السلجوقیه و کامل ابن اثیر ج 10 ص 48 و 55 شود
لغت نامه دهخدا
(تَ کَ)
استخوان انگور. (صحاح الفرس). تخم و دانۀ انگور را هم گفته اند. (برهان). هستۀ انگور. (ناظم الاطباء). رجوع به تکز تکژ و تکس شود، مخفف ته کش، بمعنی ته نشین:
تکش با تلاوش درآمیخته
چنین رودی از هر دو انگیخته.
نظامی (اقبالنامه چ وحید ص 180)
لغت نامه دهخدا
تصویری از تکش
تصویر تکش
استخوان و تخم انگور هسته انگور
فرهنگ لغت هوشیار
از ابزار و ادوات مربوط به گاو آهن
فرهنگ گویش مازندرانی