جدول جو
جدول جو

معنی گبینو - جستجوی لغت در جدول جو

گبینو
(گُ نُ)
کنت ژوزف آرتو د. (1816- 1882 میلادی). سیاستمدار و نویسنده فرانسوی که در شهر ویل داوری متولد شده و از شرق شناسان معروف است. او را آثار مهمی است از جمله: 1- مذاهب و فلسفه های آسیایی وسطی. 2- بحث در باب عدم تساوی نژادها. 3- تاریخ پارسیان، و رمانهای ابتکاری دارد. وی مدتی در ایران میزیسته است
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(گُ نُ)
کنت ژزف آرتور د... سیاستمدار و نویسندۀفرانسوی که در 1816 میلادی در ویل دآوری متولد شد. وی از آغاز جوانی وارد سیاست شد. در سال 1851 میلادی به سمت دبیری هیئت اعزامی فرانسه در برن و سپس در هانور برگزیده شد. از سال 1854 تا 1858 میلادی دبیر سفارت و از سال 1862 تا 1864 وزیر مختار فرانسه در ایران شد. وی کتابهای بسیاری نوشته است از جمله: سه سال در آسیا (1859) ، مذاهب و عقاید فلسفی در آسیای میانه (1865) ، رساله ای درباره خطوط میخی (1864) ، بررسی درباره عدم تساوی نژادهای بشر که مباحث آن در علمای پیرو تفوق نژادی آلمان مؤثر واقع شده است (1854) ، تاریخ ایران (1869). گوبینو در سال 1882 میلادی در تورن درگذشت
لغت نامه دهخدا
(لُ نُ)
گی آلکسیس، دم. عالم بندیکتن سن - مر. مولد رنس. مؤلف تاریخ برتانی. (1666-1727 میلادی)
لغت نامه دهخدا
پینو، پینوک، (برهان)، دوغ ترش خشک را گویند، (فرهنگ خطی)، کشک، اقط، قروت، و رجوع به پینو شود، یک قسم ماهی خوراکی است که در گیلان صید میشود، (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
کشک
فرهنگ گویش مازندرانی