جدول جو
جدول جو

معنی گایوس - جستجوی لغت در جدول جو

گایوس
از قانونگذاران بزرگ روم بود. در زمان آدریانوس در آسیای صغیر تولدیافت و مجموعۀ قوانین وی از آثار گرانبهای روم قدیم است. (تاریخ تمدن روم قدیم ترجمه نصرالله فلسفی)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کایوس
تصویر کایوس
(پسرانه)
کیوس
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از مایوس
تصویر مایوس
نا امید شده، نومید، بی امید
فرهنگ فارسی عمید
دهی است از دهستان حومه بخش سلدوز شهرستان ارومیّه، واقع در 11 هزارگزی شمال باختری نقده و 2500 گزی جنوب شوسۀ نقده به اشنویه، جلگه معتدل مالاریائی، دارای 172 تن سکنه، آب آن از رود کدار، محصول آنجا غلات، توتون، چغندر، حبوبات، شغل اهالی زراعت و گله داری، صنایع دستی جاجیم بافی، راه آن مالرو است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(گُ)
ظاهراً مبدل کبوس و کیوس باشد به معنی خوئل و کژ. رجوع به کبوس و کیوس شود
لغت نامه دهخدا
شارل فردریک، ریاضی دان و منجم آلمانی متولد در برونسویک (1777- 1855 میلادی) که بسبب تحقیقات فراوان درباره مقناطیس و علم مناظر و مرایا مشهور گردیده است
لغت نامه دهخدا
ظرفی که شیر و دوغ در آن کنند، (برهان) (آنندراج)، و محتمل است مصحف ’گاودوش’ باشد، چه در خراسان آن را ’گاودوش’ گویند، رجوع به حاشیۀ برهان قاطع چ معین شود، در شرفنامۀ منیری گاویش آمده است
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان ایل تیمور بخش حومه شهرستان مهاباد واقع در 14 هزارگزی جنوب مهاباد، در مسیر شوسۀ مهاباد به سردشت، کوهستانی، معتدل مالاریائی، دارای 30 تن سکنه، آب آنجا از رود خانه مهاباد، محصول آنجا غلات چغندر، توتون، حبوبات، شغل اهالی زراعت و گله داری، صنایع دستی جاجیم بافی، راه آن ارابه رو است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
کرنلیوس، شاعر لاتن، دوست ویرژیل (66- 26 قبل از میلاد)، از مراثی وی چیزی بجا نمانده است
لغت نامه دهخدا
فلاویوس، از سومین سلسلۀ پادشاهان کاپادوکیه، بدین ترتیب: فرناک کاپادوکی، آتس سا خواهر کبوجیۀ دوم، گالوس، او در جنگی که ضد پارتیان می کرد چهار جراحت برداشت و در اثر همان جراحات درگذشت، رجوع به ایران باستان ص 2129 و 2360 و 2361 شود
امپراطور پنجم روم از سال 251 تا 253 میلادی والرین جانشین وی گردید
لغت نامه دهخدا
ماه پنجم از ماههای رومیان برابر باماه شباط از ماههای سریانیان، (از التفهیم ص 230)
لغت نامه دهخدا
ازقانونگزاران بزرگ روم بود که در زمان آدریانوس در آسیای صغیر تولد یافت و مجموع قوانین وی از آثار گرانبهای روم قدیم است، (ترجمه تمدن قدیم فوستل دوکولانژ)، و نیز رجوع به ایران باستان پیرنیا ص 2386 شود
لغت نامه دهخدا
نام دوتن: 1 - شخصی مقدونی (مکدونیۀ) که پولس را در قرنتس ضیافت نمود در وقتی که رسالۀ خود را به رومانیان می نوشت (رسالۀ رومیان 16: 23) لهذا پولس وی را تعمید داده (اول قرنتیان (1: 14) وی با پولس بافسس شد و فتنه گران بر وی دست انداختند (کتاب اعمال رسولان 19: 29) و با وجودی که اسم او همواره با ارسترخس ذکر میشود بازگمان میرود که او غایوس دربه ای باشد، (کتاب اعمال رسولان 20: 4) و بعضی را گمان چنان است که غایوس دربه ای مرد دیگری بوده است و نسبتی به این غایوس ندارد،
2 - شخصی که یوحنا نامۀ سیم خود را به وی نگاشت که این همان شخصی است که با پولس در سفر آخرش به فلسطین رفاقت نمود، (کتاب اعمال رسولان 20: 4) و آن کسی که با وی در وقت شورش در افسس مرافقه نمود شخص دیگری است که در مکدونیه (مقدونیه) تولدیافته، و نیز برآنند که مهماندارش (رسالۀ رومیان 16:23) یعنی همان که وی را تعمید داد (اول قرنتیان 1:14) شخص دیگری غیر از این دو نفر بوده است، (کتاب قاموس مقدس ص 632)
لغت نامه دهخدا
اسبغول و آن تخمی است معروف و بعربی بزرقطونا خوانند، (برهان) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
نام خدای ظلمت بنزد یونانیان، (از قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا
(پِ)
پلین عالم رومی که در 23 میلادی تولد یافت و زمان فوتش محققاً معلوم نیست. این شخص را پلین بزرگ نامند، زیرا برادرزاده ای از طرف مادر داشت که معروف به پلین کوچک است. عالم مزبور کتابهای زیاد نوشته که بقول پلین کوچک عده آنها بیش از صد و شصت مجلد بوده، ولی این کتابها مفقود گشته و فقط سی و هفت کتاب او موسوم به تاریخ طبیعی تا زمان ما باقی مانده، میتوان گفت که این کتابها دائره المعارف عهد قدیم است زیرا کتب مزبور پر است از همه گونه اطلاعات (گیاه شناسی، حیوان شناسی، طب، فیزیک، جغرافیا، شناسایی احجار کریمه و غیره). خود مؤلف گوید که برای تألیف این کتابها دو هزار کتاب خوانده و بیست هزار یادداشت گرد کرده. در این کتابها نام 327 نویسندۀیونانی و 146 نویسندۀ رومی را ذکر میکند و چون نوشته های اینها غالباً مفقود شده، از این حیث هم کتابهای پلین مهم است. از کتب مزبور 37 کتاب را پلین در 77م. به تیتوس امپراطور روم هدیه کرد. اهمیّت این کتابها برای تاریخ عهد قدیم از این جهت است که اطلاعاتی در باب ممالک مختلف مشرق قدیم و ایران می دهد. راجع به مندرجات کتب او باید گفت، تمامی آنچه را که نوشته نمیتوان صحیح دانست. ولی از شخصی هم که خواسته از همه چیز حرف بزند نمیتوان متوقع بود که هر چه نوشته صحیح باشد. انشاء وی به عقیدۀ محققین در نوشته های او مختلف است. یعنی آن را دربعض جاها مغلق و پیچیده، و در برخی روان و در قسمتی بد تشخیص داده اند. (ایران باستان ج 1 صص 80- 81)
لغت نامه دهخدا
نا امید و بی امید، نومید دلسرد نومید نا امید گشته نومید: ای که مایوس از همه سویی بسوی عشق رو کن، کعبه دلهاست اینجاهر چه خواهی آرزو کنخ (نظام وفا) جمع مایوسین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مایوس
تصویر مایوس
دلسرد
فرهنگ واژه فارسی سره
بی امید، دلسرد، محروم، ناامید، ناکام، نومید، وازده
متضاد: امیدوار
فرهنگ واژه مترادف متضاد
ناامید، ناامید شده، بدبین، دل شکسته، بی امید، یائس
دیکشنری اردو به فارسی