جدول جو
جدول جو

معنی گایاکل - جستجوی لغت در جدول جو

گایاکل
(کُ)
گایاکل را که از کرازت درخت راش استخراج می کنند امروزه در صنعت نیز تهیه میگردد. صفات فیزیکی و شیمیائی گایا کل، بشکل بلورهای سفیدرنگ خیلی سخت یافت شده و در 28 درجه ذوب میگردد در آب کم حل شده ولی در الکل و اتر و روغنها حل میگردد. خواص فیزیولژیکی: اغلب مخاطها به آسانی گای یا کل را بحالت مایع یا بخار جذب میکنند. پوست بدن نیز گایاکل را جذب مینمایند. اگر آن را در روی پوست بدن مالش بدهند درجۀ حرارت بدن را پائین آورده آثار تسکین و آرامش نیز تولید میکند. گایاکل دارای خاصیت تب بر میباشد در اشخاص سالم که تب نداشته باشند تأثیرش جزیی است در اشخاص تب دار مقادیر جزئی گایاکل درجۀ حرارت را بطور اضطراب آوری پائین آورده و آثار مسمومیت ظاهر میگردد. تأثیر مسکن این جسم تقریباً مسلم می باشد. موارد استعمال و تأثیرات موضعی و عمومی و موارد استعمال درمانی آن مانندکرئوزوت میباشد، علت این است که گایاکل در جزو ترکیب شیمیایی کرئوزوت سهم مهمی را دارا میباشد. خاصیت محرک گایا کل در دستگاه گوارش بمراتب خفیف تر است و ازاین جهت میتوان آن را بمقدار زیاد و در مدت طولانی تجویز نمود. خاصیت ضد عفونی میباشد بعلاوه آن را بعنوان مسکن و داروی بی حسی موضعی نیز میتوان بجای کوکائین به کار برد. در خارج بشکل محلول دو درصد و یا تنطورو در داخل بشکل حب. شراب مخلوط با روغن ماهی و بشکل تزریق زیر جلدی میدهند در سگ 10% تا یک گرم و در:
گاو 5- 10 گرم
گوسفند 2- 5 گرم
سگ 50% - 2 گرم
انسان 50% - 1 گرم
میتوان تزریق نمود. (درمان شناسی عطایی ج 1 صص 246- 247)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گایار
تصویر گایار
(پسرانه)
یار بزرگ. یار قدرتمند (نگارش کردی: گایار)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از هیاکل
تصویر هیاکل
هیکل ها، پیکر انسان ها یا مجسمه ها یا حیوان ها، تنه ها، کنایه از انسانها یا حیوانات درشت و تنومند، صور ظاهری، تعویذی که به بازو یا عضوی از بدن می بستند، معبدها، بتخانه ها، تصویرها، جمع واژۀ هیکل
فرهنگ فارسی عمید
تمساحی به طول شش متر که پوزه ای دراز شبیه منقار و دندان های تیز دارد و ماهی ها را شکار می کند، تمساح هندی
فرهنگ فارسی عمید
تخته ای فلزی که به جای ساعت به کار می رفته و وقتی پیمانه در آب فرو می رفته با میله ای به آن می نواخته اند
فرهنگ فارسی عمید
(اَ طِ)
جمع واژۀ ایطل. رجوع به ایطل شود. (منتهی الارب) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(اَ یِ)
جمع واژۀ ایّل و ایّل و ایّل. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(اِ تِ)
گذاشتن کار بکسی، (از ’وک ل’) (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(اَ کِ)
نام بطنی از عرب که جد آنها را نام، افکل است. (منتهی الارب). نام بنی افکل که آن نام پدر آن بطن است. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
کرسی کانتن ’تارن’ از ارندیسمان ’البی’ در ساحل تارن، دارای 7000 تن سکنه و راه آهن و شرابهای سفید است، موطن دم وست میباشد
لغت نامه دهخدا
(گَرْ)
تخته ای باشد از هفت جوش که چون زمانی از ساعت بگذرد و گری که پنگان است در آب نشیند چوبی بر آن تختۀ هفت جوش زنند تا صدایی کند، مردمان دانند که چه مقدار از روز یا شب گذشته است و این در هندوستان متعارف است. (برهان) (آنندراج). زنگ. ساعت آبی است. (جهانگیری). ازهندی ’گهریال’ با های مختفی و رای هندی. تا کنون نیز در هندوستان رسم است که بر درگاه بزرگان تختۀ فلزی آویخته است و سر ساعت قراول با چوب عدد ساعت شبانه روزی را بر آن می نوازد و آن را ’گهریال’ گویند. (فرهنگ نظام از حاشیۀ برهان قاطع چ معین) :
گریال که نوحه می کند گاه گری
دانی غرضش چیست از این نوحه گری ؟
یعنی که گری گری شود عمر توکم
پیمانۀ عمر پر شود تا نگری
لغت نامه دهخدا
گیپای خرد و کوچک را گویند یعنی پارچه های پوست شکنبه را بدوزندو با گوشت و برنج مصالح پر کنند و پزند، (برهان)
لغت نامه دهخدا
مباشر انبار گندم که والار شاک به او مزارعی بخشید که بنام او موسوم گردید و بعدها حکومت گابلیئان به اسم او منسوب شده است، (ایران در زمان ساسانیان ص 6)
لغت نامه دهخدا
(کُ قَ عَ)
دهی است از دهستان چمچال بخش صحنۀ شهرستان کرمانشاهان، واقع در 12000گزی باختر صحنه و 3000گزی جنوب شوسۀ کرمانشاه به همدان. دشت، سردسیر، دارای 215 تن سکنه. آب آن از رود خانه گاماسیاب، محصول آن غلات، توتون، حبوبات، قلمستان. شغل اهالی آن زراعت است. تابستان از طریق فراش اتومبیل می توان برد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(ضَ کِ)
جمع واژۀ ضیکل. (منتهی الارب). رجوع به ضیکل شود
لغت نامه دهخدا
(کُ)
یکی از کوههای دو هزار مازندران. (سفرنامۀ مازندران و استرآباد رابینو ص 153 بخش انگلیسی)
لغت نامه دهخدا
بسیارگو، پرگو، پرحرف، سخن ران، (فرهنگ شعوری ج 2 ص 321) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
بندری است در نزدیکی خط استوا در کنار اقیانوس کبیر که 296000 تن جمعیت دارد، این بندر محصولات صنعتی گوناگون دارد ولی صادراتش کاکائو و قهوه است
لغت نامه دهخدا
نوعی از خزندگان شامل طایفۀ تمساحان عظیم آسیا و اوقیانوسیه، دارای پوزۀ بلند و باریک، طول آن گاه بشش متر میرسد
لغت نامه دهخدا
(گْلی / گِ کُ)
اجسامی که به نام اپوکسی معروفند در نتیجه جذب آب گلی کل تولید می کنند. گلی کلها در شرایط مخصوصی بی آب می شوند و آلدئید، ستن و گاهی اکسید دتیلن تولید کنند. رجوع به روش تهیۀ مواد آلی تألیف صفوی ص 172 صص 394- 397 شود
لغت نامه دهخدا
دریاچه ای واقع در سیبری جنوبی که حدود 37 هزار کیلومتر مربع مساحت دارد و اطراف آن را کوههایی که حدود1400 گز ارتفاع دارند فراگرفته اند، حداکثر عمق آن 960 گز است، دو رود خانه سلنگا و آنگارا بدان وارد می شوند و تنها یک جزیره بنام اولخون در آن هست، این دریاچه هنگام زمستان یخ میزند، از کنار آن راه آهن میگذرد، (از لاروس)، و رجوع به لغات تاریخیه و جغرافیۀ ترکی ج 2 ص 56 و قاموس الاعلام زیر عنوان ’بایقال’ شود
لغت نامه دهخدا
(هََ کِ)
جمع واژۀ هیکل. رجوع به هیکل شود
لغت نامه دهخدا
(اَ کِ)
جمع واژۀ اثکال و اثکول
لغت نامه دهخدا
تصویری از ایال
تصویر ایال
بازگشتن، سطبر گردیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایاک
تصویر ایاک
ترا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هیاکل
تصویر هیاکل
جمع هیکل، اندامها
فرهنگ لغت هوشیار
فرانسوی پادهسر پادیخ ساده ترین چند الکلیها است زیرا فقط دارای دو اتم کربن است که هر یکی از آنها دارای یک عامل الکی است. جسمی است شیرین و چون محلولش در آب دیر منجمد میشود دراتومبیل ها بعنوان ضد یخ بکار میرود گلیکول
فرهنگ لغت هوشیار
تخته ایست از هفت جوش که چون زمانی از ساعت بگذرد و گری که پنگان است در آب نشیند چوبی بر آن تخته هفت جوش زنند تا صدایی کند مردم دانند که چه مدت از روز یا شب گذشته و این امر هنوز در هندوستان معمول است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایاطل
تصویر ایاطل
جمع ایطل، تهیگاه ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایائل
تصویر ایائل
جمع ایل، گوزنان بز کوهیان
فرهنگ لغت هوشیار
خزنده ایست از راسته تمساحها که مخصوص هند و مجمع الجزایر سوند است و طولش گاهی بالغ بر 6 متر میشود. این خزنده دارای پوزه ای دراز و نسبه باریک است و بواسطه دندانهای کوچک و ضعیفی که در حاشیه فکینش قرار دارد بانسان نمیتواند آزاری برساند و از تغذیه ماهیان میزید
فرهنگ لغت هوشیار
خزنده ای است از راسته تمساح ها که مخصوص هند و مجمع الجزایر سوئد است و طولش گاهی بالغ بر 6 متر می شود. این خزنده دارای پوزه ای دراز و نسبتاً باریک است و به واسطه دندان های کوچک و ضعیفی که در حاشیه فکینش قرار دارد به انسان نمی تواند آزاری برس
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هیاکل
تصویر هیاکل
((هَ کِ))
جمع هیکل
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گویال
تصویر گویال
کره
فرهنگ واژه فارسی سره
از قبایل ساکن در کردکوی
فرهنگ گویش مازندرانی