جدول جو
جدول جو

معنی گاگا - جستجوی لغت در جدول جو

گاگا
نقل و نبات و میوه های خشک، (برهان)، آجیل، قاقا (در زبان اطفال)، قاقالی لی (در زبان اطفال) :
در کنارش نه آن زمان گاگا
تا شود سرخ چهره اش چو لکا،
سنائی غزنوی (رشیدی، از حاشیۀ برهان چ معین)
لغت نامه دهخدا
گاگا
فرانسوی باز کودک کسی که در سالمندی کار های بچگانه انجام می دهد خوردنی از نقل و نبات و میوه های خشک قاقا قاقالی (کودکان) : در کنارش نه آن زمان گاگا تا شود سرخ چهره اش چولکا. (حدیقه سنائی)
فرهنگ لغت هوشیار
گاگا
برادر، سوغات برای بچه ها
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گاما
تصویر گاما
حرف سوم الفبای یونانی
فرهنگ فارسی عمید
(دِ)
دهی است از دهستان جوانرود بخش پاوۀ شهرستان سنندج. آب آن از چشمه و محصول آن لبنیات و محصولات جنگلی مانند جوز، بلوط، سقز وغلات در ییلاق است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
نام قوم بزرگی است در افریقای شرقی، مسکن و مأوای اصلی آنها در طرف جنوب حبشه است، اما بنقاط داخلی افریقا انتشار یافت، تا سودان و حتی سودان غربی رفته اند اصل مسکن گالاها در جنوب حبشه است، از طرف شمال، با حبشه و از سوی مشرق با اراضی سومالی محدود میباشد’ از جنوب تا حدود زنگبار و بحیرۀ نیانزه، و از سمت مغرب تا منابع نیل کشیده میشود، کشور گالاها از 13 درجۀ عرض شمالی، تا 4 درجۀ عرض جنوبی و از 31 درجه تا 41 درجۀ طول شرقی امتداد میبابد و مساحت آن قریب به 716000 گز و شمارۀ اهالی آن به 7- 8 میلیون بالغ میگردد گرچه هنوز احوال این اراضی وسیع بخوبی معلوم نشده ولی از آنجائی که میاه جاریه او وارد نیل ابیض میشود حدس زده اند که جاهای بلند و خوش آب و هوا باید باشد، رنگ گالاها سیاه نیست ولی خیلی اسمرند، یک نوع سرخی به لون مس در سیمای آنان مشاهده میشود، لیکن با این وصف اینان از جنس زنگی نیستند و از حیث قیافه و سیما به نژاد قفقازی بیشتر شباهت دارند، خطوط منتظم، پیشانیشان بلند و گشاده، چشمهایشان درشت، دماغ هایشان مستقیم و نازک، لبهایشان ظریف و دندانهایشان منتظم وکوچک، قامتشان دراز، و قد و قواره شان موزون میباشد خلاصه اینکه گالاها را جمیل ترین جنس افریقا باید دانست، مردانشان در سواری و به کار بردن نیزه و سپر مهارت و شجاعت کامل دارند موهایشان مجعد و دراز است که تاروی شانه های آنها می آید، در مواقع زد و خورد بشکل دسته بافته در می آورند زبانشان موزون و لطیف است اکثر افرادشان صاحب فصاحت و طلاقت اند، کلمه ’گالا’ در زبان اینان بمعنی مهاجر و فاتح میباشد، علاوه بر این اصل نامشان ’اورما’ است، و قسم اعظم آنها به چوپانی اشتغال دارند و غیر از برخی از متوطنان در داخلۀ حبشه تماماً مسلمانند تا آنجا که برخی از اینان دین اسلام را در نقاط اندرونی افریقا و سودان غربی و جنوبی منتشر ساخته اند، این قوم به قبائل زیاد انقسام یافته و هر قبیله شیخی دارد که از طرف یک مجلس منتخب تعیین میگردد و هر سال این شیوخ عوض میشوند، و اعضای مجلس منتخب در هر شانزده سال تبدیل و تجدید میگردند، منازعه و مجادله در بین قبائل به صورت دائمی ادامه دارد: از زنگیان سودان برده میگرفته و بفروش میرسانده اند
لغت نامه دهخدا
(دِ)
دهی است از دهستان خورخورۀ بخش دیواندرۀ شهرستان سنندج با 182 تن سکنه. آب آن از چشمه و محصول آن غلات، توتون، حبوب و لبنیات است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(اُ)
مرد بزرگ در عقل و کیاست. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
پیرژان، آوازه خوان فرانسوی نوۀ ژزف گارا، متولد در بردو (1764- 1823 میلادی)
دومینیک ژزف، سیاستمدار فرانسوی متولد در باین (1749-1833 میلادی)
لغت نامه دهخدا
تئودور، یکی ازعلمای متبحر در زبان یونان قدیم در آغاز دورۀ رنسانس ایتالیا، متولد در تسالنیک (1398- 1478 میلادی)
لغت نامه دهخدا
(گَ)
روبر. وقایعنگار و سیاستمدار فرانسوی متولد در کالن (پادکاله). (1433- 1502 میلادی)
لغت نامه دهخدا
(یِ)
دهی است از دهستان بخش مریوان شهرستان سنندج، واقع در 1600گزی شمال دژ شاهپور و 6000گزی خاور سیف بالا. کوهستانی، سردسیر، واقع در 130 تن سکنه. زبان کردی. آب آن از چشمه، محصول آنجا غلات، توتون، لبنیات، شغل اهالی زراعت. راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
حرف سوم از الفبای یونانی (g) و نام حرف غ در همین زبان است و به عربی غما گویند، (فهرست ابن الندیم ص 24)، نام حرف سیم از حروف فلکی است و آن علامت ستارۀ قدر سیم صور فلکی است و صورت آن این است:
g
گاما
از مقادیر ایران قدیم، معادل 32 سانتیمتر امروز، (ایران باستان ص 1498)
لغت نامه دهخدا
حاکم نشین کانتون آلیر، ایالت ویشی در فرانسه، در کنار اندلت، دارای 4752 تن سکنه است و راه آهن دارد
لغت نامه دهخدا
(دِ)
دهی از دهستان ژاوه رود بخش رزاب شهرستان سنندج با 710 تن سکنه. آب آن از چشمه و محصول آن غلات، حبوب، لبنیات، انگور، گردو، زردآلو و میوه های جنگلی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
یونانی سیمین وات در دبیره یونانی حرف سوم از الفبای یونانی که بدین صورت نویسند: ، نام حرف سوم از حروف فلکی و آن علامت ستاره قدر سوم صور فلکی است و علامت آن نیز است، واحدیست برای وزن دارو های دقیق و مهم. هر صد گاما تقریبا برابر 10000، 1 گرم است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اگا
تصویر اگا
ترکی هشیوار مرد بزرگ در عقل و کیاست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گاما
تصویر گاما
حرف سوم از الفبای یونانی، یک میلیونم گرم، واحد شدت مغناطیسی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اگا
تصویر اگا
هشیار
فرهنگ واژه فارسی سره
فوری
فرهنگ گویش مازندرانی
انباری با سقف کوتاه درگوشه ی ایوان خانه ی روستایی که در بهار
فرهنگ گویش مازندرانی
غوزه ی پنبه که در خال باز شدن باشد، گلوله شدهمچاله شده
فرهنگ گویش مازندرانی
پدر پدربزرگ، لقب بسیار محترمانه برای افراد محبوب و دوست
فرهنگ گویش مازندرانی
خوٰاندن، آهنگ
دیکشنری اردو به فارسی