جدول جو
جدول جو

معنی گاوپوستی - جستجوی لغت در جدول جو

گاوپوستی
این مکان محل مدرسه و دخمه ی اسپهبدان باوندی در ساری بوده
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(پَ رَ)
پرستیدن گاو. گاو پرستیدن. ستایش گاو کردن
لغت نامه دهخدا
پوست گاو، پوست گاو که در آن کاه یا زر کنند: قنطار، یک پوست گاو پر از زر یا از سیم، (منتهی الارب)،
دگرهر چه در پادشاهی اوست
ز گنج کهن پر کند گاو پوست،
فردوسی،
ز دینار گفتند و از گاو پوست
ز کاری که آرام روم اندروست،
فردوسی،
،
دارای پوستی ضخیم چون پوست گاو
لغت نامه دهخدا
(زَ)
کسی که گاو پرستد. آنکه گاو را ستایش کند
لغت نامه دهخدا
(وِ سا)
مراد گاوی است که ذکر آن در سورۀ بقره آمده و بنی اسرائیل به امر موسی میبایستی آن گاو را که موسی توصیف آن را کرده بود قربانی کنند:
نور شمع از نقاب زردی یافت
گاو موسی بها بزردی یافت.
نظامی
لغت نامه دهخدا
پوست گاو (مطلقا)، پوست گاوی که در آن کاه یا زر کنند قنطار: دگر هر چه در پادشاهی اوست زگنج گهر پر کند گاو پوست، آنکه دارای پوستی ضخیم مانند پوست گاو است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گاو پرستی
تصویر گاو پرستی
عمل گاو پرست پرستش گاو عبادت گاو
فرهنگ لغت هوشیار