جدول جو
جدول جو

معنی گاوپرستی - جستجوی لغت در جدول جو

گاوپرستی
(پَ رَ)
پرستیدن گاو. گاو پرستیدن. ستایش گاو کردن
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(زَ)
کسی که گاو پرستد. آنکه گاو را ستایش کند
لغت نامه دهخدا
(پَ رَ)
باد پرستیدن. هوسبازی. هوی پرستی
لغت نامه دهخدا
(گُ پَ رَ)
عمل گل پرست
لغت نامه دهخدا
(هََ پَ رَ)
در پی هوای نفس بودن. هوس رانی:
طالب زهواپرستی هند
برگشت و سوی مطالب آمد.
طالب
لغت نامه دهخدا
(نِ پَ رَ)
عمل نگارپرست. صورت پرستی. بت پرستی:
دلم نگارپرستی گرفت بر رخ دوست
بود سزای پرستندۀ نگار آتش.
سوزنی (از انجمن آرا)
لغت نامه دهخدا
(رَ)
دهی است از دهستان ایتیوند بخش دلفان شهرستان خرم آباد، در 33 هزارگزی باختر شوسۀ خرم آباد به کرمانشاه. دامنه، سردسیر، مالاریائی، دارای 420 تن سکنه. محصول آنجا لبنیات، پشم. شغل اهالی زراعت وگله داری صنایع دستی زنان سیاه چادربافی است. راه آن مالرو است. ساکنینی از طایفۀ ایتیوند هستند و زمستان به قشلاق میروند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
تصویری از گاو پرستی
تصویر گاو پرستی
عمل گاو پرست پرستش گاو عبادت گاو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گاو پرست
تصویر گاو پرست
آنکه گاو را معبود خود قرار دهد کسی که گاو بپرستد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گل پرستی
تصویر گل پرستی
دوست داشتن گل عشق ورزی بگل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هواپرستی
تصویر هواپرستی
هوسرانی، طالب هوا و در پی هوای نفس
فرهنگ لغت هوشیار
پوست گاو (مطلقا)، پوست گاوی که در آن کاه یا زر کنند قنطار: دگر هر چه در پادشاهی اوست زگنج گهر پر کند گاو پوست، آنکه دارای پوستی ضخیم مانند پوست گاو است
فرهنگ لغت هوشیار
بوالهوسی، چلچلی، شهوت پرستی، شهوتی، هوسرانی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
این مکان محل مدرسه و دخمه ی اسپهبدان باوندی در ساری بوده
فرهنگ گویش مازندرانی