جدول جو
جدول جو

معنی گاوخفت - جستجوی لغت در جدول جو

گاوخفت
(خوا / خا رَ / رِ)
دهی است از دهستان چنارود بخش آخورۀ شهرستان فریدن، واقع در 22 هزارگزی شمال باختر آخوره، متصل براه گاو خفت به آخوره. کوهستانی، سردسیر. دارای 287 تن سکنه. آب آن از قنات، محصول آنجا غلات، حبوبات. شغل اهالی زراعت است و راه مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(خُ)
دهی است جزء دهستان طارم بالا بخش سیردان شهرستان زنجان، واقع در 102 هزارگزی شمال باختری سیردان و 4 هزارگزی راه عمومی کوهستانی سردسیر، دارای 8 تن سکنه. آب آن از چشمه سار. محصول آنجا غلات، پنبه، شغل اهالی زراعت است. راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(پُ)
فلک و این خطاست و صواب خرگه گاوپشت است. خواجه نظامی گوید:
ندانیم کاین خرگه گاوپشت
چگونه درآمد به خاک درشت.
(آنندراج).
، خیمه. (فرهنگ ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(گیجْ)
ده مخروبه ای است از دهستان چنارود بخش آخوره شهرستان فریدن. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
(خُ)
دهی است جزء دهستان رحمت آباد بخش رودبار شهرستان رشت، واقع در 19 هزارگزی شمال باختری رودبار و 5 هزارگزی رستم آباد، سر راه کاروانه رو رستم آباد به عمارلو. کوهستانی و هوا معتدل مرطوب، مالاریائی، دارای 172 تن سکنه. زبان کردی است. آب آن از رود خانه سیاهرود و چاه. محصول آنجا غلات، برنج، لبنیات، شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه آن مالرو است و 6 باب دکان دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(خَ)
در تداول بجای گاو و خر آید بمعنی احمق. ابله
لغت نامه دهخدا
(پَ)
دهی است از دهستان هنام بسطام بخش سلسلۀ شهرستان خرم آباد، واقع در 17 هزارگزی جنوب الشتر و 7 هزارگزی خاور شوسۀ خرم آباد به کرمانشاه. تپه ماهور سردسیر مالاریائی، دارای 60 تن سکنه. آب آن از چشمه ها محصول آنجا غلات، تریاک، حبوبات، لبنیات و پشم. شغل اهالی زراعت و گله داری، راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(اَ فَ)
نعت تفضیلی از خفوت. آرمیده تر. خاموش تر
لغت نامه دهخدا
گلخن
فرهنگ گویش مازندرانی