جدول جو
جدول جو

معنی گامت - جستجوی لغت در جدول جو

گامت
هر یک از سلول های جنسی نر و ماده که در تولید مثل به کار می رود
تصویری از گامت
تصویر گامت
فرهنگ فارسی عمید
گامت
(مِ)
نام هر یک از سلولهای جنسی در گیاهان و جانوران، تولید مثل و بقای نسل بوسیلۀ دو سلول مولد نر و ماده به نام گامت صورت میگیرد و معمولاً گامت ماده (در گیاهان بنام ائوسفر) درشت تر است ثابت مانده و گامت نر برای تشکیل تخم بجانب او متوجه میگردد. تولید مثل مزبور را که در نباتات عالی صورت می گیرد هتروگامی مینامند. بالعکس در نباتات پست دو گامت مولد تخم از حیث ساختمان و شکل با یکدیگر مشابه اند و از این جهت تولید مثل آن ها را ایزوگامی می نامند تشکیل تخم یعنی حرکت گامت نر بجانب گامت ماده در گیاهان شامل سه دوره است: دورۀ اول - گرده افشانی. دورۀ دوم - تندیدن یا جوانه زدن دانۀ گرده. دورۀ سوم - لقاح. رجوع به گیاه شناسی تشریح عمومی ثابتی ص 483، 495، 501 شود
لغت نامه دهخدا
گامت
سلولی در نبانات عالی و عموم پیدا زادان، تولید مثل و بقای نسل بوسیله دو سلول مولد نر و ماده بنام گامت صورت میگیرد
فرهنگ لغت هوشیار
گامت
((مِ))
هر یک از سلول های جنسی گیاهان یا جانوران
تصویری از گامت
تصویر گامت
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گاما
تصویر گاما
حرف سوم الفبای یونانی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قامت
تصویر قامت
قد، بلندی تنۀ آدمی، اندام
اذان خفیف و کلماتی که در آغاز نماز می گویند، اقامه
قامت بستن (زدن، گفتن): به نماز ایستادن، قد قامت الصلوه گفتن
قامت کردن: به نماز ایستادن، قد قامت الصلوه گفتن، قامت بستن، برای مثال بر در مسجد گذاری کن که پیش قامتت / در نماز آیند آن ها یی که قامت می کنند (اوحدی - ۲۰۹)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از صامت
تصویر صامت
مقابل ناطق، ساکت، خاموش، ناتوان در سخن گفتن، (سینما، تئاتر) ویژگی فیلم بدون صدا، در علم زبانشناسی واجی که در گذر خود از اندام های گویایی به مانعی برخورد می کند مانند ج، د، ر، همخوان، بی صدا، کنایه از زر و سیم
صامت و ناطق: کنایه از دارایی شخص از زر و سیم و چهارپایان
فرهنگ فارسی عمید
یونانی سیمین وات در دبیره یونانی حرف سوم از الفبای یونانی که بدین صورت نویسند: ، نام حرف سوم از حروف فلکی و آن علامت ستاره قدر سوم صور فلکی است و علامت آن نیز است، واحدیست برای وزن دارو های دقیق و مهم. هر صد گاما تقریبا برابر 10000، 1 گرم است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قامت
تصویر قامت
قد، بالا، رعنا و موزون
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صامت
تصویر صامت
خاموش، خموش، ساکت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شامت
تصویر شامت
کسی که در بلیه دیگری خوشحال باشد بدبختی، شومی و بدی، بدفالی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سامت
تصویر سامت
بستوه آمدن، بیزار شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صامت
تصویر صامت
((مِ))
بی صدا، خاموش، اموال غیر جاندار مانند زر و سیم، اسباب، جامه و خانه و غیره، حرفی که حرکت نداشته باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قامت
تصویر قامت
اذان خفیف که پس از اذان گویند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قامت
تصویر قامت
((مَ))
قد، اندام، تنه آدمی، جمع قامات
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گاما
تصویر گاما
حرف سوم از الفبای یونانی، یک میلیونم گرم، واحد شدت مغناطیسی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گامه
تصویر گامه
مرحله، منزل
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از صامت
تصویر صامت
Consonant
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از قامت
تصویر قامت
Stature
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از قامت
تصویر قامت
stature
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از صامت
تصویر صامت
consonne
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از قامت
تصویر قامت
зріст
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از قامت
تصویر قامت
estatura
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از صامت
تصویر صامت
consonante
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از صامت
تصویر صامت
consonante
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از صامت
تصویر صامت
consoante
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از صامت
تصویر صامت
spółgłoska
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از قامت
تصویر قامت
estatura
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از صامت
تصویر صامت
приголосна
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از قامت
تصویر قامت
рост
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از قامت
تصویر قامت
postura
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از قامت
تصویر قامت
Statur
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از صامت
تصویر صامت
Konsonant
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از صامت
تصویر صامت
согласная
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از قامت
تصویر قامت
statura
دیکشنری فارسی به ایتالیایی