جدول جو
جدول جو

معنی گالی - جستجوی لغت در جدول جو

گالی
ساقه های برنج که از آن کلاه و سبد و چیزهای دیگر می بافند
تصویری از گالی
تصویر گالی
فرهنگ فارسی عمید
گالی
مردمان گالاثیه در آسیای صغیر که یونانیان آنها را گالاثیان مینامیدند، رجوع به گالاثیان و ایران باستان ص 2079، 2134، 2281، 2360 شود
لغت نامه دهخدا
گالی
قسمی نی (در رامیان)، آن را ترجین نیز نامند
لغت نامه دهخدا
گالی
هر فرد ساکن گالاثیا
تصویری از گالی
تصویر گالی
فرهنگ لغت هوشیار
گالی
ساقه های گیاه مردابی که برای پوشش بام به کار رود، خرده کاه
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(چَ)
حالت و چگونگی چگال. تکاثف. رجوع به چگال و تکاثف شود
لغت نامه دهخدا
گردی است زردرنگ محلول در آب و بخصوص در آبی که دارای مقداری بیکربنات دوسود باشد بسهولت حل میگردد، دارای 35 درصد آرسنیک 3 ظرفیتی و 7 درصد فسفر میباشد گالیل در آمپولهای 0/10 گرم 0/20 گرم، 0/25 گرم، 0/30 گرم و 0/60 گرم موجود است و در موقع بکار بردن آن را باید در آب حل کرده در ورید و یا در عضله تزریق کرد، این جسم مؤثرتر ولی سمی تر از نوار سنوبنزل میباشد و در سیفیلیس و مالاریا و تب راجعه و تریپانوز و میازها و اغلب دمل ها وآنژین و نسان و آنتراکس و پیان و در لنفانژیت و ذات الریه ساری است و در اسپیروکتوز و سایر موارد استعمال نوار سنوبنزل بکار میبرند، مقدار این ترکیب همان است که راجع به نوار سنوبنزل دیدیم، معمولاً محلول یک درصد آن را که با آب مقطریا آب آن جوشیده تهیه شده و صاف کرده باشند به آهستگی در ورید تزریق میکنند ممکن است محلول گلوکزه آن را در عضله تزریق کرد، (درمان شناسی عطایی ج 1 ص 293)
لغت نامه دهخدا
جلالقه، ناحیه ای به اسپانیا شامل نواحی ذیل: شهرستان های لاکرونی، پنتودرا، لوگو، ارانز، حاکم نشین آن سانتیاگو دکمپتل است ناحیه ای است کوهستانی، حاصلخیز و زراعت و صنعت دارد
لغت نامه دهخدا
نام دریاچه ای است در ایالت کوستروم از روسیه وسعت آن به 57 هزار گز مربع میرسد و زیرآبی دارد که به نهر کوستروم تابع نهر ولگا وارد میگردد، ماهی فراوان در این دریاچه دیده میشود
نام قصبۀ مرکز قضائی است در ایالت سروم از روسیه، واقع در 129 هزارگزی ازشمال شرقی کوستروم، در ساحل جنوب شرقی از دریاچۀ مسمی به همین اسم دیده میشود، و 5620 تن سکنه دارد
لغت نامه دهخدا
گل، یونانیان و رومیان قدیم این کلمه را به فرانسه اطلاق مینمودند، ولی مصداق گالیا، از فرانسۀ امروزی بزرگتر بود چنانکه کشور بلژیک و اراضی واقع در مجرای راین را در بر داشت و از دو جهت مشرق و شمال شرقی با سلسلۀ جبال آلپ و مجرای راین محدود بود و پس از تصرف رومیان حدود تقسیمات ملکی و سیاسی تغییر پیدا کرد و مدت زمانی بقسمت شمالی ایتالیا نیز نام گالیا را اطلاق مینمودند، و برای تشخیص، این یکی را، گالیا چیز آلپینه (یعنی غالیای این وری آلپ) و آن دیگری را گالیاترالس آلپینه (یعنی گالیای آن وری آلپ) میخواندند، با وجود اینکه در جهت شمال شرقی از ممالک واسعۀ مذکور بعضی از اقوام صغیرۀ منسوب نژاد ژرمن مثال بلژها، و در جانب جنوب پاره ای از اهالی همجنس ایبرهای اسپانیول میزیستند و نیز جمعی از مهاجران یونانی که برخی از قصبات مانند مارسیل را تأسیس نموده اند در سواحل بحرسفید رحل اقامت انداخته بودند، باز با این حال قسمی از اهالی یا اقوام گال انتساب داشتند، گالها یعنی کلت ها آن دسته از اقوام آریائی بودند که بیش از همه به اروپا وارد شده اند و دسته های تالی یعنی ایلری گتها، و اسلاوها بتعاقب اینان پرداخته پراکنده شان ساخته اند، در نتیجه تا طرفهای غربی اروپا انتشار پیدا کرده و در یک حال نیم وحشی زندگی کرده اند و تا (587 قبل از میلاد) نام و نشانی با شوکت و شأن در تاریخ بوجود نیاورده اند، از این تاریخ به بعد اقوام ژرمنی اینان را در تحت فشار خود قرار داده بودند و در نتیجه از جبال آلپ سرازیر شده به جهات شمالی ایتالیا و برخی به یونان و آسیای صغیر آمده اند، در اراضی ولایت آنقرۀ امروزی جایگیر گشته اند قطعۀ پهناوری برای خود تملک نموده وگالاتیا نامیده اند، و در آن دورها گالها به دلاوری و سلحشوری شهرت یافته به کرات و مرات با رومیان دست و پنجه نرم کرده اند، و رومیان پس از کسب نیرومندی کافی بقیمت محاربات زیاد (163 قبل از میلاد) گالیای چیز آلپینه یعنی شمال ایتالیا را از چنگ گالها درآورده اند و بعدها به تکمیل فتوحات خویش پرداختند و بسال 121 قبل از میلاد قسمت ترالس آلپینه یعنی قطعۀ جنوب شرقی فرانسۀ کنونی را تصاحب کرده اند ’پرووانسه’ یعنی ایالت نامیده اند که فعلاً هم به این اسم خوانده میشود، بالاخره از 58- 50 قبل از میلاد یعنی در ظرف مدت 8 سال قیصر مشهور یولیوس تمام قطعۀ گالیا را به چنگ آورد و به کشور روم ملحق ساخت، و تا قرن پنجم میلادی گالیا در دست رومیان ماند، بعداً بدست فرانکهای متجاوز از ژرمن افتاد پس اسم گالیا متروک و نام فرانسه بمناسبت نام فاتحین جدیدروی کار آمد گالها با یک زبان مخصوص تکلم می نمودند که با سایر السنۀ آریائی مناسبت و مشابهتی دارد، دربرخی از نقاط خطۀ برتانیه از فرانسه و در گال یا والس از انگلستان بقایای گالهای قدیم موجودند و سکنۀجبال اسکوتستان و ایرلاند هم، از این قبیل مردمانند زبان قدیمی خود را تاکنون حفظ نمودند از آثار کتبی زبان قدیم گال چیزی در دست نیست، محققین ماهیت آن را از کلمات محفوظه در تواریخ معلوم نموده اند، گرچه زبان فرانسۀ کنونی، از امتزاج و اختلاط زبان گالهای باستانی با دو قوم لاتن و فرانک پدید آمده ولی این زبان کلمات زیادی از آن زبان در بر ندارد، قسم اعظمش از کلمات محرفۀ لاتن بوجود آمده است، گالها قومی سلحشور و جنگاور بوده اند و هیچ گاه بی اسلحه نمی ماندند، زوبین و سپر و تیغ معمول از مس را از خود دور نمی کردند، صنف برزگر اسیر و مایۀ عیش جنگاوران بودند، دین مخصوص مسمی به ’درویید’ داشتند علائم طبیعی را محترم میشمردند، و برای پرستش آنها انسان قربان میکردند و طبقۀ راهب هم در ایشان نفوذ کامل داشت و به ساحری و جادوگری و طبابت مشغول بودند، و در حال نیم وحشی زندگانی مینمودند، دایرۀ حکومت و پرستشگاهشان عبارت بود ازجنگل ها، تخته پوستی روی حیوانات میگذاشتند سوار بر ارابه میشدند، در حالی که زین و رکابی در بین نبود
لغت نامه دهخدا
تصویری از چگالی
تصویر چگالی
تکاثف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چگالی
تصویر چگالی
تراکم
فرهنگ واژه فارسی سره
تکاثف، غلظت
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از چگالی
تصویر چگالی
كثافةً
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از چگالی
تصویر چگالی
Condensation, Denseness, Density
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از چگالی
تصویر چگالی
condensation, densité
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از چگالی
تصویر چگالی
конденсация , плотность
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از چگالی
تصویر چگالی
התעבות , צפיפות
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از چگالی
تصویر چگالی
کثافت
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از چگالی
تصویر چگالی
ঘনীভবন , ঘনত্ব
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از چگالی
تصویر چگالی
kondensasiya, wingi
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از چگالی
تصویر چگالی
yoğunlaşma, yoğunluk
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از چگالی
تصویر چگالی
응축 , 밀도
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از چگالی
تصویر چگالی
凝縮 , 密度
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از چگالی
تصویر چگالی
kondensasi, kerapatan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از چگالی
تصویر چگالی
संघनन , घनत्व
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از چگالی
تصویر چگالی
Kondensation, Dichte
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از چگالی
تصویر چگالی
การควบแน่น , ความหนาแน่น
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از چگالی
تصویر چگالی
condensatie, dichtheid
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از چگالی
تصویر چگالی
condensación, densidad
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از چگالی
تصویر چگالی
condensazione, densità
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از چگالی
تصویر چگالی
凝结 , 密度
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از چگالی
تصویر چگالی
kondensacja, gęstość
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از چگالی
تصویر چگالی
конденсація , густина
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از چگالی
تصویر چگالی
condensação, densidade
دیکشنری فارسی به پرتغالی