جدول جو
جدول جو

معنی گالوئیی - جستجوی لغت در جدول جو

گالوئیی
گالوای، شهری از کشور آزاد ایرلند (کنت) دارای بندر و سکنۀ آن 15000 است و حاکم نشین آن شهری به همین نام است که دارای 170000 سکنه است
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

از فرآورده های نفتی که به عنوان سوخت در موتورهای دیزل به کار می رود، نفت گاز
فرهنگ فارسی عمید
لویجی، فیزیک دان ایتالیایی متولد در بلنی (1737- 1798 میلادی)، وی بر اثر مشاهدۀ آزمایشی که یکی از دستیاران او در مورد قورباغه انجام میداد به این حقیقت پی برد که کلیۀ حیوانات مقداری نیروی الکتریستۀ مخصوص در بدن خود ذخیره دارند و او در این مورد امتحانات متعدد کرد و به نتایج رسید و این حقیقت را بصورت اصلی مسلم علمی بیان کرد و قول او پایۀ تحقیقات ولتا درباره سایر مواد طبیعی قرار گرفت و فرضیۀ علمی ولتا درباره حدوث الکتریسته در نتیجۀ اصطکاک فلزات به یکدیگر بیان گردید
لغت نامه دهخدا
منسوب به بالویه خاندانی معروف، (از لباب الانساب ج 1 ص 92)، و رجوع به بالوی شود، راهی شدن، روانه شدن، به حرکت آمدن
لغت نامه دهخدا
عبداﷲ بن احمد بن عبداﷲ بن بالویه، ابومحمد بالویی، مجتهدی صالح بود که از ابوبکر محمد بن اسحاق بن خزیمه و دیگران روایت کسب کرد و بسال 378 هجری قمری درگذشت، (از لباب الانساب ج 2 ص 92)
ابوالحسن عبدالواحد بن محمد بن احمد بن بالویه، معروف به بالویی نیشابوری که در رجب سال 378 هجری قمری درگذشت، (از لباب الانساب ج 2 ص 92)
لغت نامه دهخدا
منسوب به لالویه، رجوع به لالویه شود
لغت نامه دهخدا
(گَئی یَ)
ده کوچکی است از دهستان سیاه کوه بخش بافت شهرستان سیرجان واقع در 97000گزی جنوب بافت، سر راه مالرو کوشک به ده سرد. هوای آن سرد و دارای 15 تن سکنه است. مزرعۀ ده نو جزء این ده است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(لو)
گیلوئی. حاشیۀ گچی پیش آمده میان قاب سقف و قسمت فوقانی بدنۀ دیواراطاق. (یادداشت مؤلف). حاشیۀ گچی مقعر و یا به اصطلاح بنایان غلطانی است که در فاصله سقف (یا قاب سقف) و قسمت فوقانی دیوار به عرض حدود نیم گز و یا کمترو بیشتر دور تا دور اطاق پدید آرند و گاه بر این حاشیۀ غلطان (مقعر) نقش و نگاری از گل و بته و یا شکل پرندگان و یا میوه ها و غیره پدیدار و یا گچ بری کنندو این حاشیه گاه از سوی سقف و نیز از سوی بدنۀ دیوار به ابزار ختم شود و ابزار کشویی است از گچ و به تعبیر بهتر پیش آمدگی موازی ممتدی است که از سطح دیوارو یا سطح سقف حدود یک سانتی متر برجستگی دارد و این برجستگی بتدریج در جهت تلاقی سقف و بدنۀ دیوار کم و کمتر شود تا محو گردد. گاه ابزار از دو و یا سه کشو و یا برجستگی موازی تشکیل گردد به فاصله های کم از یکدیگر (این کلمه را با نعل زدن و ابزار زدن) به کار برند که عمل پدید آوردن این برجستگی ها و کشوها است
لغت نامه دهخدا
(گُ / گَ)
رجوع به گلویی شود
لغت نامه دهخدا
(گِ)
گیلوئی. حاشیۀ بالای دیوار و زیر سقف در اطاق
لغت نامه دهخدا
(گُ / گَ)
منسوب به گلو
لغت نامه دهخدا
این واژه را به گونه ی} گاسویل {در برخی از واژه نامه ها آورده اند و آن را فرانسوی دانسته اند این آمیزه در فرهنگ فرانسه سعید نفیسی دیده نشد سوج روغن قابل احتراق برای موتور های دیزل که از نفت استخراج میشود
فرهنگ لغت هوشیار
قسمت فاصله بین طاق عمارت و دیوار که بر آن نقاشی و گچ بری کنند و آن بمنزله گلو طاق و سقف است: صفه ای تا فلک سر آورده گیلوی طاق او بر آورده (نظامی هفت پیکر. چا. استانبول 211 چا. ارمغان. 254)
فرهنگ لغت هوشیار
قسمت فاصله بین طاق عمارت و دیوار که بر آن نقاشی و گچ بری کنند و آن بمنزله گلو طاق و سقف است: صفه ای تا فلک سر آورده گیلوی طاق او بر آورده (نظامی هفت پیکر. چا. استانبول 211 چا. ارمغان. 254)
فرهنگ لغت هوشیار
منسوب به گلو. قسمت فاصله بین طاق عمارت و دیوار که بر آن نقاشی و گچ بری کنند و آن بمنزله گلو طاق و سقف است: صفه ای تا فلک سر آورده گیلوی طاق او بر آورده (نظامی هفت پیکر. چا. استانبول 211 چا. ارمغان. 254)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گازوئیل
تصویر گازوئیل
روغن قابل احتراق برای موتورهای دیزل که از نفت استخراج می شود
فرهنگ فارسی معین