جدول جو
جدول جو

معنی گازود - جستجوی لغت در جدول جو

گازود
مقطع، مقص ّ، (منتهی الارب) : قطاع، گازود و کارد که بدان جامه و چرم و مانند آن برند، (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

مقراض، (منتهی الارب)، قیچی، دوکارد: قص الشعر، به کازود (گازود) برید موی را، (منتهی الارب)، مقراض و قیچی، (منتهی الارب)، در منتهی الارب آمده است: قطاع ککتاب، کازود و کارد، مقطع کمنبر، افزار بریدن و کازود و مانند آن، قاطع، کازود و کارد، و همچنین در معنی مقراض آمده است کازود و کارد و در حاشیه در کلمه قطاع این عبارت هست: کازود مقراض باشد، این کلمه در جهانگیری و برهان و لغت نامه های دیگر نیست و تصور میرود مؤلف منتهی الارب ’دوکارد’ را که بمعنی مقراض است بغلط ’کازود’ یا ’گازود’ خوانده است
لغت نامه دهخدا
(زَ)
دهی است از دهستان لاویز بخش میرجاوه شهرستان زاهدان. واقع در 15 هزارگزی جنوب میرجاوه و 7 هزارگزی جنوب راه فرعی میرجاوه به خاش. جلگه، گرمسیر، مالاریائی، دارای 100 تن سکنه. آب آن از قنات، محصول آنجا، غلات، لبنیات و شغل اهالی زراعت گله داری. راه آن مالرو است و ساکنین از طایفۀ ریگی هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(گُ)
جعل. (شعوری ج 2 ورق 317)
لغت نامه دهخدا
(وِ)
به لغت زند و پازند گاو کوهی. (برهان)
لغت نامه دهخدا
آدمی که دندان های پیش آمده دارد
فرهنگ گویش مازندرانی