جدول جو
جدول جو

معنی گابال - جستجوی لغت در جدول جو

گابال
مباشر انبار گندم که والار شاک به او مزارعی بخشید که بنام او موسوم گردید و بعدها حکومت گابلیئان به اسم او منسوب شده است، (ایران در زمان ساسانیان ص 6)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تابال
تصویر تابال
(پسرانه)
نام فرمانداری ایرانی در زمان کوروش پادشاه هخامنشی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از گربال
تصویر گربال
الک، وسیله ای گرد و دیواره دار با سطح سوراخ سوراخ معمولاً ریز که برای جدا کردن ناخالصی، گردها یا اجزای ریز و درشت حبوبات، آرد و امثال آن به کار می رود، تنک بیز، غرویزن، منخل، چاولی، موبیز، پریز، غربیل، پرویز، تنگ بیز، غربال، پریزن، پرویزن، آردبیز
فرهنگ فارسی عمید
حاکم ایرانی سارد: پاک تیاس همینکه کورش را دور دید دعوی استقلال کرد و چون خزانۀ کرزوس راکورش باو سپرده بود مردم سواحل را با خود همراه کرده سپاهی ترتیب داد بعد به سارد رفته تابال حاکم ایرانی را در ارگ محاصره کرد ... (ایران باستان ص 291)
لغت نامه دهخدا
قباله، قبالا، قبله، در عبری بمعنی سنت و روایت، شرح و تفسیررمزی تورات در نزد یهودیان که از عهد آدم یا ابراهیم ببعد توسط گروهی از مطلعان جمع و تدوین شده است
لغت نامه دهخدا
(گَ)
غربال. (آنندراج) (فرهنگ شعوری ج 2 ورق 300 الف). مصحف ’گربال’ است
لغت نامه دهخدا
دهی است ازدهستان باوی بخش مرکزی شهرستان اهواز که در 58 هزارگزی جنوب خاوری اهواز، کنار رود خانه گوبال و 6 هزارگزی جنوب راه اهواز به هفت گل واقع است، هوای آن گرم و سکنۀ آن 125 تن است، آب آن از رود گوبال تأمین میشود، محصول آن غلات و برنج و شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن در تابستان اتومبیل رو است، ساکنان از طایفۀ جامع هستند، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
مردی بوده است در عهد داود پیغمبر، درقاموس کتاب مقدس آمده است: نابال (به معنی احمق) مردی توانگر بوده که مواشی وی سه هزار گوسفند و هزار بزدر کرمل بود و هنگامی که وی مشغول چراندن گوسفندان خود بود داود بنزد وی فرستاده از احوالات سلامتی وی باز پرسید در ضمن با نهایت لطف و نرمی درخواستی نمود لکن چون نابال مردی حسدپیشه و بخالت اندیشه بود فرستادگان داود را بدرشتی جواب داد و دست تهی گسیل داشت، بنابراین داود چهارصد نفر از بندگان خود را امر فرمودکه سلاح بر خود استوار کرده از برای هلاک نابال بروندو اموال وی را بغارت برند اما چون ابی جایل زوجه جمیله و عفیفه و عاقلۀ نابال بود هدیه ای بسزا تدارک نموده باستقبال داود شتافت و وی را ملاقات نمود و عطایا را گذارنیده معذرت طلبید، داود از سر خطایای او درگذشت و چون از ملاقات داود مراجعت نمود زوج خود را مست یافت علیهذا او را بحال خود گذاشت، سحرگاهان چون باز بهوش آمده بود وی را از ماجرا مطلع ساخته آن مردخسیس حسدپیشه نبضش ساقط شده پس از ده روز دیگر زندگانی را وداع گفت و داود از استماع این خبر خداوند رامتبارک خوانده شکر نمود که وی را از انتقام بازداشته خود از دشمن وی انتقام کشید، (قاموس کتاب مقدس)
لغت نامه دهخدا
(اُبْ با)
جمع واژۀ آبل، به معنی استاد و دانا بچرانیدن شتر، اشتری که به گیاه تر کفایت کند از آب
لغت نامه دهخدا
(اَبْ با)
راعی ابل. ساربان. اشتربان. شترچران
لغت نامه دهخدا
تصویری از تابال
تصویر تابال
تنه درخت
فرهنگ لغت هوشیار
فرانسوی راز تو را (تورات) دانشی پنهانی در شناخت درون و چم راستین واژگان تو را
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گربال
تصویر گربال
غربال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گربال
تصویر گربال
((گَ))
غربال
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ابال
تصویر ابال
شبان، شترچران، شتردار
فرهنگ واژه فارسی سره