جدول جو
جدول جو

معنی کینوا - جستجوی لغت در جدول جو

کینوا
کوه کینوا در غرب ارتفاعات خوش انگور که در هزارجریب بهشهر
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بینوا
تصویر بینوا
بی چیز، بیچاره، بی سر و سامان، ناتوان، درمانده، بدبخت
فرهنگ فارسی عمید
(نَ)
داود فرزند میرزا مهدی حسینی طوسی اصفهانی. بگفتۀ هدایت درمجمع الفصحاء از مشاهیر فضلا و معاریف اعاظم علما بوده است و شعر میسروده. (از مجمع الفصحاء ج 2 ص 82)
لغت نامه دهخدا
شارل آلکساندر لئون کنت دو، دریانورد متجسس فرانسوی، مولد برست (1761-1848 میلادی)، وی به سبب مخالفت با انگلیسیان شهرت یافته است
لغت نامه دهخدا
(نَ وَ)
نام کوهستانی است از نواحی بدخشان و مردمان شریر و کثیف داشته، کمال الدین ملقب به کوتاه پای که مردی شاعر بوده از جانب فخرالملک مؤیدالدوله خواجه ابوبکر ترمدی عامل و حاکم آنجا گفته است:
کوهی کشیده سربه مه هم اندر آن گم کرده ره
تاریک چون جان از گنه مکروه چون شخص از علل
گر من نه بر افسوسمی کی عامل کینوسمی
با خاک ره کی بوسمی افتان و خیزان برجبل.
(از انجمن آرا).
رجوع به تذکرۀ دولتشاه سمرقندی ص 463 شود
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ)
کوتوال کاخ نستری در 640م. بزمان کلویس دوم و کوتوال استرازی در 656 م، ارگنج جدید، در شمال غربی خانکی واقع است
لغت نامه دهخدا
تصویری از بینوا
تصویر بینوا
بی سروسامان
فرهنگ لغت هوشیار
فرانسوی پشمریسه کرکریسه قسمی نخ که از ابریشم یا کرک ریسند و بدان لباسهای زمستانی مانند بلوز ژاکت و غیره بافند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کینور
تصویر کینور
انتقام کشنده کینه ور: الوتر... کینور کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بینوا
تصویر بینوا
غیرمرفه
فرهنگ واژه فارسی سره
از توابع کلارستاق چالوس
فرهنگ گویش مازندرانی