قریه ای است در شش فرسخی ری در نزدیکی قوهدالعلیا و بازاری موسوم به کیلین دارد، (از معجم البلدان)، در ناحیت فشابویه سی پاره دیه است، کوشک و علیاباد و کیلین و جرم و قوج اغاز معظم قرای آنجاست، (از نزهه القلوب ص 54)
قریه ای است در شش فرسخی ری در نزدیکی قوهدالعلیا و بازاری موسوم به کیلین دارد، (از معجم البلدان)، در ناحیت فشابویه سی پاره دیه است، کوشک و علیاباد و کیلین و جرم و قوج اغاز معظم قرای آنجاست، (از نزهه القلوب ص 54)
منزل اول است از ری برای کسی که قصد خوار را داشته باشد. (از معجم البلدان). دهی از دهستان فشافویۀ بخش مرکزی ری است که در شهرستان تهران واقع است و 555 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1). نام قریه ای به ری و ثقه الاسلام محمد بن یعقوب بن اسحاق (متوفی به سال 329) از آنجاست. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
منزل اول است از ری برای کسی که قصد خوار را داشته باشد. (از معجم البلدان). دهی از دهستان فشافویۀ بخش مرکزی ری است که در شهرستان تهران واقع است و 555 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1). نام قریه ای به ری و ثقه الاسلام محمد بن یعقوب بن اسحاق (متوفی به سال 329) از آنجاست. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
قصبه ای از دهستان جمعآبرود است که در بخش حومه شهرستان دماوند و در 24 هزارگزی جنوب دماوند واقع است، سردسیر و کوهستانی است و 3500 تن سکنه دارد، مسجد جامع آن قدیمی است، مزرعۀ برن هشت و دو مزرعۀ دیگر جزء این ده می باشد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
قصبه ای از دهستان جمعآبرود است که در بخش حومه شهرستان دماوند و در 24 هزارگزی جنوب دماوند واقع است، سردسیر و کوهستانی است و 3500 تن سکنه دارد، مسجد جامع آن قدیمی است، مزرعۀ برن هشت و دو مزرعۀ دیگر جزء این ده می باشد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
تره ای است برگ آن پهن و به تازی جرجیر گویند، (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 188)، کیکیز: چون با شعرا مرد بکاود و ستیزد چون بر کس و کون زن خود کارد کیلیز، ؟ (از لغت فرس ایضاً ص 188)
تره ای است برگ آن پهن و به تازی جرجیر گویند، (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 188)، کیکیز: چون با شعرا مرد بکاود وَ ستیزد چون بر کس و کون زن خود کارَد کیلیز، ؟ (از لغت فرس ایضاً ص 188)
الکالوییدی که از ’سن کنا’ گیرند ودر علاج نوبه به کار است، (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا)، در اصطلاح پزشکی، یکی از مهمترین آلکالوییدهای موجود در پوست درخت گنه گنه است و فرمولش را می توان به صورت O2 N2 H24 C20 نمایش داد و آن به حالت ملح سولفات استخراج می شود، ملح مزبور منشاء تهیۀ دیگر ترکیبات کینین است، کینین رابه عنوان تب بر و جهت جلوگیری از بروز تبهای نوبه ای، خصوصاً مالاریا به کار می برند و در بعض تبها که با کینین معالجه نشوند هنوز هم پوست درخت گنه گنه را ترجیح دهند، (فرهنگ فارسی معین)، آلکالوییدی است متبلور با نقطۀ ذوب 57 درجۀ سانتیگراد با طعم تلخ، از نظر خواص شیمیایی قلیایی است، در نوعی از بید وجود دارد و در پزشکی به کار می رود، (از فرهنگ اصطلاحات علمی، انتشارات بنیاد فرهنگ ایران)، از ’کینا’ و ’کنکینا’، ماده ای تلخ است که از پوست درخت کنکینا به دست آورند، سولفات آن تب بر مشهوری است، این ماده در سال 1820 میلادی به وسیلۀ پلتیه و کاونتو کشف گردید و به طورکلی به صورت قرص خوراکی و آمپول با تزریق زیرجلدی و به صورت سولفات یا کلریدرات در پزشکی مستعمل است و مختص معالجۀ تب مالاریا است زیرا این ماده، کشندۀ انگل عامل این بیماری است، این دارو همچنین در درمان میگرن و نورالژی و جز اینها به کار می رود، (از لاروس)
الکالوییدی که از ’سن کنا’ گیرند ودر علاج نوبه به کار است، (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا)، در اصطلاح پزشکی، یکی از مهمترین آلکالوییدهای موجود در پوست درخت گنه گنه است و فرمولش را می توان به صورت O2 N2 H24 C20 نمایش داد و آن به حالت ملح سولفات استخراج می شود، ملح مزبور منشاء تهیۀ دیگر ترکیبات کینین است، کینین رابه عنوان تب بر و جهت جلوگیری از بروز تبهای نوبه ای، خصوصاً مالاریا به کار می برند و در بعض تبها که با کینین معالجه نشوند هنوز هم پوست درخت گنه گنه را ترجیح دهند، (فرهنگ فارسی معین)، آلکالوییدی است متبلور با نقطۀ ذوب 57 درجۀ سانتیگراد با طعم تلخ، از نظر خواص شیمیایی قلیایی است، در نوعی از بید وجود دارد و در پزشکی به کار می رود، (از فرهنگ اصطلاحات علمی، انتشارات بنیاد فرهنگ ایران)، از ’کینا’ و ’کنکینا’، ماده ای تلخ است که از پوست درخت کنکینا به دست آورند، سولفات آن تب بر مشهوری است، این ماده در سال 1820 میلادی به وسیلۀ پلتیه و کاونتو کشف گردید و به طورکلی به صورت قرص خوراکی و آمپول با تزریق زیرجلدی و به صورت سولفات یا کلریدرات در پزشکی مستعمل است و مختص معالجۀ تب مالاریا است زیرا این ماده، کشندۀ انگل عامل این بیماری است، این دارو همچنین در درمان میگرن و نورالژی و جز اینها به کار می رود، (از لاروس)
مردمان عالم و دانا و فاضل و حکیم و معمر. (از ناظم الاطباء). جمع واژۀ کمّل. (فرهنگ فارسی معین). و رجوع به کمل و یادداشتهای قزوینی ج 6 ص 252- 253 شود
مردمان عالم و دانا و فاضل و حکیم و معمر. (از ناظم الاطباء). جَمعِ واژۀ کُمَّل. (فرهنگ فارسی معین). و رجوع به کمل و یادداشتهای قزوینی ج 6 ص 252- 253 شود
ابوصالح عباد بن احمد. راوی است. (از معجم البلدان). روات در علم حدیث نه تنها کسانی هستند که احادیث پیامبر اسلام (ص) را از دیگران می شنوند و آن ها را حفظ می کنند، بلکه این افراد در بررسی صحت و سقم روایات نیز دخیل هستند. محدثان با بررسی زندگی و شخصیت روات، روایات صحیح و معتبر را از غیرمعتبر تفکیک می کنند. در نتیجه، نقش روات در صحت سنجی احادیث و جلوگیری از تحریف آن ها بسیار مهم است.
ابوصالح عباد بن احمد. راوی است. (از معجم البلدان). روات در علم حدیث نه تنها کسانی هستند که احادیث پیامبر اسلام (ص) را از دیگران می شنوند و آن ها را حفظ می کنند، بلکه این افراد در بررسی صحت و سقم روایات نیز دخیل هستند. محدثان با بررسی زندگی و شخصیت روات، روایات صحیح و معتبر را از غیرمعتبر تفکیک می کنند. در نتیجه، نقش روات در صحت سنجی احادیث و جلوگیری از تحریف آن ها بسیار مهم است.
رجوع به اسکی لن شود، تیر، خار خرمابن، هرچه تیز باشد از شمشیر و کارد و مانند آن، نباتی بسیارشاخ که در آب ایستاده روید و از آن بوریا سازند. دوخ. (منتهی الارب). نی باشد که با آن حصیر و غربال کنند، اسل بفتح اول و ثانی بلغت عربی اسم نباتیست که از آن حصیر میبافند و در کنار آبها و زمین آبدار میروید و نر و ماده میباشد، نررا کولان نامند. و دانۀ او سیاه مایل باستداره و بزرگ تر از تخم ماده و گیاه او خشن و سطبرتر از ماده و هر دو را مزاج مرکب از برودت غالب و حرارت قلیل و محلل ورمها و ضماد او جهت استسقا و مالیخولیا و خاکستربیخ او قاطع نزف الدّم جمیع اعضا و محلل خنازیر و جهت حکه نافع و ثمرۀ ریزۀ او بقدر سه درهم با شراب جهت اسهال و نزف الدّم و با قوّۀ مدرّه و ضماد برگهای تازۀ متصل به بیخ او جهت گزیدن هوام و رتیلا نافع وثمر نوع غلیظ او بغایت منوم و تا پنج درهم او مورث سبات و مصلحش کلنگبین عسلی و فلافلی و حصیر دقیق او که ماده است جهت ابدان قویه و مستسقی و غلیظ او جهت ابدان یابسه مفید است. (تحفۀ حکیم مؤمن). و رجوع بتذکرۀ ضریر انطاکی ج 1ص 44 و رجوع به نمص (ضرب من الاسل) شود. دیس. سمار. کولان. سخونوس الاّجامی. و نوعی از آن را اقسی خونس و نوع دیگر را اولوسخونس نامند
رجوع به اسکی لن شود، تیر، خار خرمابن، هرچه تیز باشد از شمشیر و کارد و مانند آن، نباتی بسیارشاخ که در آب ایستاده روید و از آن بوریا سازند. دوخ. (منتهی الارب). نی باشد که با آن حصیر و غربال کنند، اسل بفتح اول و ثانی بلغت عربی اسم نباتیست که از آن حصیر میبافند و در کنار آبها و زمین آبدار میروید و نر و ماده میباشد، نررا کولان نامند. و دانۀ او سیاه مایل باستداره و بزرگ تر از تخم ماده و گیاه او خشن و سطبرتر از ماده و هر دو را مزاج مرکب از برودت غالب و حرارت قلیل و محلل ورمها و ضماد او جهت استسقا و مالیخولیا و خاکستربیخ او قاطع نزف الدّم جمیع اعضا و محلل خنازیر و جهت حکه نافع و ثمرۀ ریزۀ او بقدر سه درهم با شراب جهت اسهال و نزف الدّم و با قوّۀ مدرّه و ضماد برگهای تازۀ متصل به بیخ او جهت گزیدن هوام و رتیلا نافع وثمر نوع غلیظ او بغایت منوم و تا پنج درهم او مورث سبات و مصلحش کلنگبین عسلی و فلافلی و حصیر دقیق او که ماده است جهت ابدان قویه و مستسقی و غلیظ او جهت ابدان یابسه مفید است. (تحفۀ حکیم مؤمن). و رجوع بتذکرۀ ضریر انطاکی ج 1ص 44 و رجوع به نمص (ضرب من الاسل) شود. دیس. سمار. کولان. سخونوس الاَّجامی. و نوعی از آن را اُقسی خونس و نوع دیگر را اولوسخونس نامند
یکی از مهمترین آلکالوئید های موجود در پوست درخت گنه گنه است و آن بحالت ملح سولفات استخراج میشود. ملح مزبور منشا تهیه دیگر ترکیبات کینین است. کینین را بعنوان تب بر و جهت جلوگیری از بروز تبهای نوبه یی خصوصا مالاریا بکار میبرند و در بعض تبها که با کینین معالجه نشوند هنوز هم پوست درخت گنه گنه را ترجیح دهند
یکی از مهمترین آلکالوئید های موجود در پوست درخت گنه گنه است و آن بحالت ملح سولفات استخراج میشود. ملح مزبور منشا تهیه دیگر ترکیبات کینین است. کینین را بعنوان تب بر و جهت جلوگیری از بروز تبهای نوبه یی خصوصا مالاریا بکار میبرند و در بعض تبها که با کینین معالجه نشوند هنوز هم پوست درخت گنه گنه را ترجیح دهند