- کیخسروی
- پادشاهی، در موسیقی از الحان قدیم ایرانی،
برای مثال چو بر کیخسروی آواز دادی / به کیخسرو روان را باز دادی (نظامی - لغت نامه - کیخسروی)
معنی کیخسروی - جستجوی لغت در جدول جو
- کیخسروی
- منسوب به کیخسرو
- کیخسروی ((کَ خُ رَ))
- نام لحنی از لحن های باربد
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
منسوب به خسرو پادشاهی شاهانه، در خور پادشاه لایقشایسته، نوعی از عرق شراب. یا خم خسروی. خم سلطنتی، خمی که در آن مسکوکات قدیم باشد
خسروی، مربوط به کسری (پادشاه ساسانی)
مربوط به خسرو، پادشاهی، لایق و درخور پادشاه، شاهانه، کنایه از خوب
خسروی منسوب به کسری منسوب به کسری انو شیروان: (احکام کسروی نشنیدی که در سمر عدلش ز عقل مملکه پرور نکوتر ست)، (خاقانی)، منسوب به کسری (هر یک از شاهنشاهان ساسانی)، خسروی شاهی سلطنتی