که مکان و رتبتی بلند چون کیخسرو دارد. که مقام و منزلتی رفیع همانند کیخسرو دارد: یا گهرهایی که در افسر نشاند افراسیاب پیش شروانشاه کیخسرومکان افشانده اند. خاقانی
که مکان و رتبتی بلند چون کیخسرو دارد. که مقام و منزلتی رفیع همانند کیخسرو دارد: یا گهرهایی که در افسر نشاند افراسیاب پیش شروانشاه کیخسرومکان افشانده اند. خاقانی
از شاعران قرن یازدهم هجری و خواهرزادۀ رستم خان سپهسالار گرجی بود. (فرهنگ سخنوران تألیف خیامپور ص 493). در زمان شاه عباس صفوی به مناصب عالی نایل شد. (از قاموس الاعلام ترکی). با سپاه ازبک جنگهای مردانه کرد و سرانجام به منصب تفنگچی آقاسی گری نایل شد و گاه شعر می گفت. از اوست: پیش رویش سوختم آخر دل دیوانه را چون نگه دارد کسی از سوختن پروانه را چاک می سازم به ناخن سینه چون بینم رخش چون برآید مهر بگشایند روزن خانه را. (از تذکرۀ نصرآبادی ص 17). رجوع به همین مأخذ شود
از شاعران قرن یازدهم هجری و خواهرزادۀ رستم خان سپهسالار گرجی بود. (فرهنگ سخنوران تألیف خیامپور ص 493). در زمان شاه عباس صفوی به مناصب عالی نایل شد. (از قاموس الاعلام ترکی). با سپاه ازبک جنگهای مردانه کرد و سرانجام به منصب تفنگچی آقاسی گری نایل شد و گاه شعر می گفت. از اوست: پیش رویش سوختم آخر دل دیوانه را چون نگه دارد کسی از سوختن پروانه را چاک می سازم به ناخن سینه چون بینم رُخَش چون برآید مُهر بگشایند روزن خانه را. (از تذکرۀ نصرآبادی ص 17). رجوع به همین مأخذ شود