- کیبا
- شکنبه گوسفند که در آن گوشت قیمه و برنج و لپه و جز آن آکنده پزند و خورند
معنی کیبا - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پرحوصله، صبور
تحمل کننده و آرام گیرنده و متحمل و بردبار
صبور، بردبار
قماشی باشد از حریر الوان
جمیل و صاحب جمال، قشنگ، خوشگل
عشوه فریب، دفع رد سخن کسی، وقت گذرانی بیهوده، شوخی ریشخند
دیواری که سر کوچه درست کنند جهت محافظت و جلوگیری از هجوم دشمن
آشفته شیفته، دیوانه، افعی
دیواری که در سر کوچه، محله یا جای دیگر برای محافظت و جلوگیری از هجوم دشمن درست کنند
عشوه، غمزه، فریب و ریشخند، برای مثال هفت نوبت صبر کرد و بانگ کرد / تا که عاجز گشت از تیباش مرد (مولوی - ۴۵۵) ، شوخی
نوعی پارچۀ ابریشمی، پارچۀ ابریشمی رنگین
دیبای مشجر: دیبایی که بر آن نقش درخت باشد
دیبای مشجر: دیبایی که بر آن نقش درخت باشد
زیبنده، نیکو، خوب، مقابل زشت، خوش نما، خوب رو، خوشگل
ریواس
فرانسوی پیکار رزم کشمکش
از لحاظ کیف از نظر چگونگی: این دو کتاب کما و کیفا قابل مقایسه با هم نیستند
شکنبه گوسفند که در آن گوشت قیمه و برنج و لپه و جز آن آکنده پزند و خورند
غمزه، عشوه
پارچه ابریشمی رنگین
شایسته، زیبنده، نیکو، جمیل
مار افعی، برای مثال سر دیوار او پر مار شیبا / جهان از زخم او شد ناشکیبا (فخرالدین اسعد - ۱۸۷)
هیمه، هیزم
Beautiful, Beautifully, Comely, Cute, Exquisite, Gorgeous, Lovely, Nicely, Picturesque, Pretty
красивый , красиво , милый , изысканный , великолепный , живописный
schön, süß, exquisit, wunderschön, malerisch, hübsch
красивий , красиво , гарний , милий , вишуканий , чудовий , гарно , мальовничий
piękny, pięknie, uroczy, wykwintny, wspaniały, ładnie, malowniczy, ładny
美丽的 , 美丽地 , 漂亮的 , 可爱的 , 精致的 , 华丽的 , 漂亮地 , 如画的